یادداشت های سیاسی

وبلاگ شخصی علی مستاجران

یادداشت های سیاسی

وبلاگ شخصی علی مستاجران

چالش غرب طی بیان تئوری علوم جدید:

 چالش غرب طی بیان تئوری علوم جدید:

سوالی که در این جا مطرح میشود آن است که آیا بشر از قرن نخست میلادی تا قبل از قرن هفدهم در جهل و ناباوری قرار داشته است؟آیا این تئوری حساس درواقع نادیده گرفتن نقش دین مسیح در بیداری جوامع اروپایی و شکوفایی سکولارها طی انقلاب کبیر فرانسه نیست؟آیا این نظریه همان نقطه ی تولد و شکوفایی اندیشه ی آزادی خواهی بر مبنای امانیسم و فردگرایی نیست؟و هزار و یک سوال بدون پاسخ دیگر که در چنین تئوری مبهم مطرح شده و چهارصد و چند سال است که جامعه شناسی مدعی غرب از پاسخ به آن عاجز مانده است.

اما اندیشمندان و صاحب نظران مسلمان و حتی برخی تاریخ دانان غرب ایدئولوژی خاصی را در پاسخ به این سیل ابهامات به عمل آمده طی تئوری علوم جدید ارائه شده توسط جهان غرب به منظر ظهور رسانده اند.

 جهان غرب بخش مهمی از تاریخ علم را به اصطلاح قیچی کرده است و از دایره ی دانش جدا نموده است.زیرا این بخش از تاریخ در دوران شکوفایی تمدن اسلامی زنده شده است.ظهور اندیشه ی لیبرالیسم و ناسیونالیسم در قرون وسطا دوران سیاه تاریخ است و آن را میتوان دوران دگرگونی تاریخ علم و فرهنگ دانست و دورانی که فرهنگ روبنا و فرع گرای غرب فرهنگ غنی و پرمایه ی اسلام را مورد تحاجم قرار داد. و گفتنی است تقطه ی اختلاف فرهنگ غرب و فرهنگ دینی در تعریف موجودیت خلق یا همان تعریف انسانیت منعکس شده که طبق مبانی انسان گرایی و فرا انسانگرایی این تمدن ها ایفای نقش میکند. 

از آنجا که دوره ای از تاریخ علوم تجربی و فلسفه از مبدا اسلام به غرب در حرکت بوده است و اسلام مبدا صادرات علوم به شمار میرفت میتوان علم تولید شده توسط جهان اسلام را بذری مفقود و یا فاقد توان رشد و نمو دانست که در دل خاک پنهان شده است و علومی که از مبدا غرب منشعب شده است سایه گستر چنین تمدن بزرگ و با سابقه و پشتکار علمی به نام تمدن اسلامی گردیده است.بنابر این جامعه ی اسلامی استعداد آن را دارد تا برگ سیاه تاریخ معاصر خود را ورق بزند و دورانی با عنوان رنسانس اسلامی را با قلم خود در دفتر تاریخ علم به ثبت آورد . البته نه با همان شیوه های پیشین بلکه با شیوه ی حراستی که از کولبار تجربه ی خویش که طی چهار قرن طول عمر خودش بدست آورده است.