آقای صانعی،افراط یا تفریط؟!
با شنیدن این جمله همه سوابق ایشان که ندیدم اما خوانده ام و شنیدن ام پیش چشمانم رژه رفتند.آقای صانعی کسی بود که ملاک تمییز افراد و حتی ملاک خوب و بدی افراد و عاقل و بی عقل بودن افراد را التزام عملی به ولایت فقیه و امام خمینی میدانست.ایشان بسیاری از افراد را به دلیل اختلاف نظر و یا اعتراض یا مخالفت با امام خمینی از دایره انسانیت خارج می ساخت.در مورد شناسایی افراد به سختی تصمیم میگرفت و افراد را به راحتی از بدنه نظام ترد می نمود.با آن که اختلاف نظر فرماندهان جنگ یا سیاسیون با امام خمینی میتوانست امری طبیعی باشد.حتی در بسیاری از مواقع امام خمینی نظری را برتر از دیدگاه خود میدانستند و میگفتند در مورد این نظر فکر میکنند و چند روز بعد همه متوجه میشدند که تصمیم امام عوض شده است.میگویند افراط بد است...
آری.افراط بد است.البته میتواند خوب هم باشد.افراطی ها همیشه یک سد و یک اهرم فشار حکومت ها بر دشمنانشان هستند.البته اگر افراطی ها دستشان به مقام و منصب بلند پایه نرسد بهتر است.اما بالاخره افراطی ها باید باشند.همانطور که تفریط و کند روی میتواند کشورها را از بحران های اجتماعی خارج سازد.درواقع افراط و تفریط هم حد و حدودی دارد.اما اکنون بحث این است که افراط زمانی پا از حد فراتر میگذارد که ملاک و معیار اشتباه در نظر گرفته شود.اگر ملاک شخص امام خمینی باشد،یک نوع شرک است و در آینده خطر آفرین خواهد شد.اما اگر ملاک ولی فقیه و فرمان خدا و راه امام و شهدا باشد،امثال آقای صانعی به یک پدیده نوظهور اصلاحات بدل نمیشوند.افراط امری است که اگر با یک ملاک اشتباه ادامه پیدا کند به انحراف می انجامد.همانطور که تفریط و سازشکاری با ملاک اشتباه در طول تاریخ انقلاب منجر به خیانت عناصر خودفروخته شده است.اما جالب ترین نکته در بحث افراط و تفریت این است که در یک جریان فکری مثل جریان فکری انقلاب اسلامی، افراطی ها و تفریطی های منحرف با آن که ممکن است خطشان از هم جدا باشد اما ملاک و معیار آنها واحد است.
اگر افراطی هستید باشید...
اگر تفریط میکنید بکنید...
اما معیارتان را درست انتخاب کنید