در سال 68بود که امام روح الله از میان ملت وقاوم و صبور ایران به سوی ملکوت اعلا پرکشید و ملت غرق در اندوه شد.
وفات حضرت امام خمینی رحمت الله علیه دردناک ترین خبری بود که در آن سالهای ترور و جنایت منافقین توانست ملت ایران را در غم عظیم فرو ببرد.در آن سالها که منافقین و دشمنان قسم خورده نظام برای این اقدام علیه این نظام مقدس لحظه شماری میکردند.در آن سالها مردی به آسمان پرکشید که به برکت زندگی پر بارش همه معادلات جهانی غرب و شرق در هم فرو ریخت و سالهای بعد توان فکری این مرد بزرگ ثابت کرد ،اندیشه ای در جهان طنین انداز شده است که قادر است تا قرن ها ملت ها را به سمت خود بکشاند و ملتها را متحول کند.چرا که حرف امام روح الله حرف حقیقت دین بود.
با انتشار خبر فوت امام روح الله سراسر کشور در سوگ رهبر خود سیاه بر تن کرد.اما کسی نمیدانست پس از آن چه اتفاقی خواهد افتاد.همه کسانی که تا دیروز دندان بر مقدسات نظام مردمی ایران تیز کرده بودند در انتظار دو دستگی در کشور و جنگ قدرت به سر میبردند.صدای سگان استعمار نوین بر فضای جامعه شنیده میشد.
تردید بر ماندن وادامه دادن در میان برخی نیروهای انقلابی دیده میشد.گویا تصور آن میرفت که پس از این مصیبت بزرگ روند انقلاب منحرف شود.رسانه های بیگانه هر روز به تلاش برای بزرگنمایی منافقین و مخالفان ادامه میدادند
یکی از وقایعی که پس از رحلت امام خمینی اتفاق افتاد فعال شدن انگیزش های قومی بود که توسط برخی گروه های تند رو اتفاق افتاد.در آن سالها تحرکاتی اتفاق افتاد تا کشور را در جنگ داخلی فرئ ببرد.در اوایل سال 1376 وبالا گرفتن شعار فضای باز سیاسی،دست های خیانتکار داخلی و خارجی اقدام به برپایی آشوب کردند.
عده ای از مسئولان دولتی با سخنرانی میان کرد ها و سایر اقلیت ها سعی کردند آنها را فعال کنند تا کار به مبارزات مسلحانه بکشد اما آتشی که قرار بود فعال شود،میتوانست از حیطه کنترل خارج رود و آنهایی که این آشوب را به پا کردند،هرگز نمیتوانستند تضمین کنند که این آشوب ها قابل کنترل باشد.
این وقایع بلافاصله پس از فوت حضرت امام رخ نداد بلکه ابتدا زمینه آن ایجاد شد.این زمینه سازی به نوعی سو استفاده از اختلافات میان حزب روحانیون مبارز یا حزب چپ و حزب راست گرا محسوب میشد.عده ای حاضر بودند برای کشب رای و ایجاد پایگاه اجتماعی به جلب نظر برخ اقلیت ها بپردازند.برای مثال در سال84دکتر معین به دنبال شعار فضای باز سیاسی و سخنان فمنیستی و سعی در دموکراتیزه کردن کل حاکمیت داشت.همچنین عده ای دوم خردادی ها شعار در دخالت دادن اقلیت ها در حکومت را سر دادند.اما هر یاستمداری میدانست این اتفاق در عمل امکان پذیر نیست و در برخی موارد قانون شکنی محسوب میشود.اینمسئله نیز روشن بود که این سخنان شعاری برای کسب رای بیش نبود.در آن سالها تند رو های چپ و راست سعی در بالا بردن اختلافات نمودند.
سرانجام همه این مسائل در سال 84آشوب های خیابانی در خوزستان ایجاد شد.اما به سرعت سرکوب شد.البته برخی بر این عقیده اند که علت خاموش شدن سریع این فتنه تکذیب نامه ای بود که گفته میشد نوشته ابطهی یک مغذ متفکر دولت است که بنا بر آن اسامی عربی در کشور حذف میشد.این مسئله درک نا درست آشوب طلبان خوزستان را میرساند که به فرض واقعی بودن این نامه،چنین کاری امکان پذیر نبود.چرا که این اقدام باید از راه قانونی پی گیری میشد و نامه ابطهی چیزی را نمیتوانست تایید کند.البته این نامه قبلا توسط ابطهی تکذیب شده بود.
در همان سالها تحرکات گروه تروریستی پژاک از کردستان آغاز شد که پس از مدت چند سال به مرور سرکوب و متواری شدند.مقام معظمرهبری بارها خبر آشوب طلبان و جنگ داخلی را به مردم و مسئولین گوشزد نمودند تا مردم و مسئولین راه خود را از اینافراد جدا سازند.روشنگری مقام معظم رهبری توانست آشوبی که ممکن بود منجر به جنگ داخلی شود را به یک آشوب خاموش شده مبدل سازد.امروز خداوند متعال را شاکریم که مملکت اسلامی ما در سایه ولایت امام مهدی و درایت نائب برحق ایشان از چنگال دشمنان قسم خورده نظام و مردم در امان مانده است.