یا به خاطر اشک های گل های پژمرده از فراغ
بیا به خاطر زنده ماندن نرگس های نیمه جان
بیا به خاطر انسانهایی که دارند خاکستری میشوند.
بیا تا شقایق های رفته با تو بازگردند.
بیا به خاطر دختری که روزها در اوج سرزنش آدم های خاکستری ،به عقایدش افتخار میکند.
بیا به خاطر پسری که چشمانش از شمردن سنگ فرش های خیابانهای شهر خسته شده است.
بیا به خاطر زنی که سراسر عفت است و حیا...
بیا به خاطر مردی که پلکان چشمانش سپر تیرهای زهر آگین شیطان شده اند.
بیا به خاطر تاجری که روزی اش را تنها از خدا میخواهد
بیا به خاطر کارگری که حقوقش،تنها دسترنج اوست
بیا به خاطر آنهایی که بهانه ای برای سرپیچی از فرمان خدا ندارند.
بیا به خاطر انسانهایی که امید هایشان دارد رو به ازمهلال میرود.
بیا به خاطر پسری که میخواهد آدم شود تا تو بیایی...
بیا تا زندگی انسانهای خاکستری،رنگی شود