یادداشت های سیاسی

وبلاگ شخصی علی مستاجران

یادداشت های سیاسی

وبلاگ شخصی علی مستاجران

آغاز نهضت علمی و افول امویان

در آستانه فروپاشی نظام اموی و تسلط حاکمانی جدید با ادعا های واحی که توانی برای اعمال قدرت در برابر انقلاب فکری و فرهنگی شکل گرفته را نداشتند،رفته رفته نشاط علم و دانش در میان نسل جوان فوران کرد و حلقه های درس و بحث بطور نسبی شکل گرفت.تاسیس دانشگاه ها و مراکز علمی توسط برخی دانشمندان مطرح آن روزگار آغاز شد و مهاجرت علاقه مندان به علم به خصوص نسل جوان از روستاها و دهکده ها به شهر های بزرگ آن زمان گسترش یافت.رقابت های سرسختانه ای میان مدرسان مراکز علمی برای جذب طلاب و علاقه مندان علم شکل گرفت.
همه این اقدامات نوید بخش آغاز یک جنبش بزرگ فکری در همه عرصه های علم بود.این جنبش فکری ثمره سالها تلاش پیامبر اسلام و از جان گذشتگی و فدا کاری زنان و مردانی بود که در راهی که به آن امید داشتند تلاش کردند.درختی که در حال رشد و فزونی بود نتیجه خون هایی بود که بر زمین جاری شد تا همگان بر تزویر حاکمان جاهل و منافق عصر امویان ایمان پیدا کنند و خود به این نتیجه برسند که خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر به خواست خود آنها.

 

 

در آن دوران جامعه اسلامی دریافت تا زمانی بنشیند و منتظر بماند تا حاکمان اسلامی برای بهبود وضع آنها کاری کند،هیچ پیشرفتی حاصل نمیشود.آنها دریافتند کسی نمیتواند سرنوشت یک جامعه را تعیین کند.بلکه خداوند سرنوشت هر قومی را بدست خود آنها داده تا انتخاب کنند چه میخواهند باشند.
بیداری جامعه ای که سالها در خواب اندیشه مطلق جبرگرایی معاویه کابوس انحطاط فکری خود را مرور میکرد امروز به این نتیجه رسید که جبر تنها اهرم فشار سلطنت برای خفه کردن صدای فرقه های بیدار و خرد کردن جمجمه های متفکر بوده است و آنچه این اهرم را از بیخ و بن برکند توان اراده و باور به اختیار انتخاب آنها در سرنوشت خود بود.جامعه به این باور رسیده بود که میتواند با تمرکز قوای درونی خود از سد مشکلات پیش رو گذر کند و به مملکتی برتر و جامعه ای سالم تر و زندگی بهتر دست یابد.از این رو تصمیم گرفت بار دیگر سعادت دنیا و آخرت خود را در معارف اسلامی جست و جو کند و در این راه از هیچ تلاشی کوتاهی نکرد حتی ریختن خون هایی که به بهای به ثمر نشستن درخت علم از تنها خارج شد.