در بهبوهه درگیری های سال 88 و اختشاشات خیابانی خبری در رسانه های داخلی و
خارجی منتشر شد که حکایت از یک توطعه جدید در جهت به راه انداختن یک
انقلاب مخملین میداد.عده ای به اصطلاح مغذ متفکر یک جنبش رنگی و ساختگی
توانستند با دروغ پردازی ها مبنی بر کشته شدن نوجوانی به نام علیرضا توسلی
اوضاع کشور را متشنج نمایند.در آن روزها کمتر کسی بر این باور بود که یک
نوجوان در اثر اثابت باتوم به سرش به دست نیروهای امنیتی جان خود را از دست
داده باشد.اما با وجود شایعات گسترده در بین جامعه و در رسانه ها ،وجود
چنین پدیده ای بعید به نظر نمی آمد.در حالی که بسیاری از رسانه ها مثل بی
بی سی فارسی که تا آن موقع تنها اخبار بدن سانسور ایران را منتشر میکردند
اقدام به شایعه پراکنی نموده و اخبار مبهم را در رسانه های خود به راحتی
منتشر کردند که حکایت از جنگ علنی با نظام و رودر رو شدن مستقیم با مشروعیت
نظام اسلامی داشت.آنچه بیش از همه اذهان عمومی و رسانه ای را مخدوش میساخت
مشاهده خشونت ها و درگیری هایی بود که در خیابان های تهران رخ میداد و به
راستی این بسیار بعید بود که این خشونت ها کشته ای نداشته باشد.از طرفی
عوامل ضد انقلاب که نتوانسته بودند از کشته شدگان در حمله به پایگاه بسیج
پیراهن عثمان بسازند متوسل به یک سری دروغ پردازی ها شدند که خیلی زود مکر
خدا بر آنان چیره گشت.خبر کشته شدن علیرضا توسلی خبری بود که آنقدر در
رسانه ها بزرگ جلوه داده شد که خبرگزاری های بزرگ جهان حتی یاهو نیز اقدام
به منتشر کردن عکس این نوجوان کردند.اما این مسئله پس از پی گیری های
گسترده به کلی باطل شد و صدا و سیما در مصاحبه ای با خانواده علیرضا توسلی
این حقیقت را آشکار ساخت که این نوجوان در اثر تصادف در جاده ساوه کشته شده
است و هیچ ارتباطی به درگیری های سال88ندارد و هدف از انتشار این خبر تنها
ایجاد آشوب در یک مقطع زمانی بوده است.گرچه این توطعه به سرعت باطل شد اما
پس از مدت کوتاهی خبر کشته شدن و سوزانده شدن جنازه دختری به نام ترانه
موسوی،فضار رسانه ها و شبکه های اجتماعی را پر کرد.که این توطعه نیز پس از
مدت کوتاهی باطل شد و مشخص شد که ترانه موسوی در کانادا زندگی میکند و هیچ
خطری متوجه او نیست.
ضد انقلاب اما پس از این رسوایی دست روی
دست نگذاشتند.مدتی بعد در یک تظاهرات خیابانی دختر به نام ندا آقاسلطلان به
ضرب گلوله کشته شد.او دانشجوبود و استادش میگوید مدتی قبل با او صحبت کرده
است ندا آقا سلطان درحال بازگشت از پیش استادش بوده است.پزشک قانونی و
مراجع قضایی پس از برسی جسد و برسی های کارشناسی که بر روی فشنگ شلیک شده
به سمت این دختر جوان انجام شد اعلام کردند که او به دلیل ضربه گلوله به
بدنش کشته شده است و گلوله از کلت کمری شلیک شده که نمونه آن کلت کمری در
اختیار نیروهای امنیتی قرار نگرفته است.
اگرچه اینها همگی
توطعه ضد انقلاب برای به آشوب کشیدن کشور بود اما مدرکی برای اثبات پرونده
ساختگی ندا آقا سلطان در دست نیست.اما این حقیقت مشخص است که کشته شدن یک
نفر،جز ایجاد موج وسیع و اقدامی برای به راه انداختن چهلم های زنجیره ای
نتیجه ای در بر ندارد و قطعا این اقدامی از ناحیه حکومت نمیتواند باشد.از
طرفی مانور رسانه ای بر روی مرگ ندا آقا سلطان بسیار عجیب است و همین امر
زمینه خدمت نامزد ندا آقاسلطان و نزدیکی او به مقامات اسراییل را فراهم
آورد در حالی که تا آن زمان عده زیادی از هموطنان در اختشاشات جان خود را
از دست دادند اما هیچ مانور رسانه ای بر روی این مسئله داده نشد، و این
آشوبی بود که رهبران فریب خورده انقلاب به هر نحوی به راه انداختند و تنها
خصارات آن بر انسانهای بی گناهی وارد آمد که همچنان تحت تاثیر رهبران خود
بودند.
نتیجه:مرگ ندا آقاسلطان را میتوان نتیجه رسوایی های پی
در پی ضد انقلاب در کشته سازی از افراد بسیاری دانست که زنده بودنشان آب در
آسیاب دشمن می ریخت.کشته سازی ها از جمله روشهایی بود که با اقتباس از
انقلاب اسلامی انجام میگرفت تا به واسطه ی آن فضا احساسی شود و چهلم های
زنجیره ای در شهرهای مختلف به وقوع بپیوندد و یک انقلاب بزرگ به راه
بیفتند.همه این مسائل بیانگر آن است که کسانی که طراحان این توطعه بودند
نتوانستند به خوبی عوامل پیروزی انقلاب اسلامی را بشناستند و انقلاب را با
جان و دل درک کنند.چرا که در غیر این صورت به این درک میرسیدند که با چهلم
ها و کشته سازی ها و احساسی کردن فضا،حقیقت به باطل گره نمیخورد و امت حزب
الله شکستی را متحمل نمیشود کما اینکه امروز هم نمیتوانند این مسئله را
بفهمند و در آینده نیز نخواهند فهمید.