یادداشت های سیاسی

وبلاگ شخصی علی مستاجران

یادداشت های سیاسی

وبلاگ شخصی علی مستاجران

روایتی بر شکست گفتمان ملی در یمن

به یاد داریم جنبش مردمی یمن توانست سقوط حکومت علی عبد الله صالح را در این کشور عملی سازد و این برگ برنده ای برای جریان مقاومت و دولتهای حامی مقاومت محسوب شد.اما با گذر زمان دستگاه صعودی سعی کرد انقلاب مردمی یمن را به نفع خود مصادره کند که این نتیجه جنگ سرد منطقه ای میان عربستان ایران و عربستان محسوب میشد.به مرور زمان این مسئله احساس شد که کسانی در یمن بر سر کار آمدند که گرایش زیادی به صعودی داشتند و مورد حمایت آنها بودند.همین امر رهبران جنبش را بر این داشت تا نسبت به حاکمان خود بد گمان شوند و سرانجام هادی منصور خود را مورد حمایت صعودی دانست و در مقابل جنبش انصار الله ایستاد تا ثابت کند،حکومت منصور هادی با عبد الله صالح متفاوت است.او در یک انتخابات سالم،کرسی ریاست جمهوری را به دست گرفت.منصورهادی گفتمان اصلاحات را مطرح کرد اما علی رغم حفظ ساختار اصلی حکومت همچنان مورد حمایت صعودی باقی ماند و نتوانست قدمی برای پیشبرد اصلاحات بردارد.منصورهادی گفتمان خود را تحت عنوان گفتمان ملی مطرح ساخت اما شعارهای او رنگو بوی اصلاحات به خود داشت.این در حالی است که او نتوانست حتی کوچکترین اصلاحاتی انجام دهد.از این گذشته گفتمان ملی را نیز به حال خود واگذاشت.از آنجا که حکومت هادی تحت حمایت صعودی ها بوده است،صعده بزرگترین درد سر برای عربستان مطرح میشد.شیعیان صعده کسانی هستند که سالها مورد سرکوب جریانهای تکفیری مورد حمایت ال صعود قرار گرفته اند و درصورت ورود آنها به دولت و تحقق گفتمان ملی یمن دست عربستان از خاک یمن کوتاه میشود.از طرفی حقوق اجتماعی حوثی ها نسبت به عشایر و افراطیون سنی و تکفیری ها وابسته به عربستان بسیار ناچیز بوده است.

کسی ترور نماینده حوثیها در گفت و گوی ملی را از یاد نبرده است.اما این ترور در شرایطی صورت گرفت که امریکا و عربستان حوثی ها را عده ای تروریست میدانستند.یک طرح مهم دولت یمن برای تحقق گفتمان ملی فقیر سازی مردم بود.منصورهادی تصور داشت با فقیر سازی مردم،آنها را نسبت به اینده خود مسوولیت پذیر میکند و میتواند جنبش های اجتماعی را از بین ببرد.البته تلاش بیگانگان در سرکوب جنبش های اجتماعی قابل تامل است اما به هرحال بهانه تراشی برای مداخله امریکا در یمن و بهانه حضور القائده در یمن یک طرح قدیمی وشکست خورده محسوب میشد و نتوانست مانعی بر سر راه ملتی شود که از ظلمسالیان به ستوه آمده است.

با امنیتی شدن اوضاء یمن و احتمال مبارزات مسلحانه،نگرانی ها برای احتمال جنگ داخلی در یمن بالا گرفت.البته این موضوع واضح است که حوثی ها تا زمانی که حوثی بمانند،دست به اسلحه نخواهند برد.ولی ممکن است عده ای از حوثی ها جدا شوند و دت به اسلحه ببرند که البته این امر از دیدگاه رهبران این گروه امری ناپسند است.همانگونه که مشابه آن را در انشقاق اخوان المسلمین مصر و اردن دیده ایم.

سرانجام منصورهادی با وساطت ساطمان ملل استعفا داد و تشکیل دولت جدید را به مردم یمن واگزار کرد که این امر موجب شکست صعودی ها در مسئله یمن و شد.در پی سقوط دولت منصورهادی موج تبلیغات علیه ایران گسترش یافت و عده ای ایران را متهم به تلاش برای تشکیل امپراطوری نمودند و این نظریه مطرح شد که گویا ایران در پی ساختن یک شمشیر داموکلس دیگر بر سر یکی از همپیمانان امریکاست.همانگونه که پیش از این حزب الله،سوریه و مقاومت اسلامی فلسططین سه شمشیر داموکلس بر سر اسراییل شمرده میشدند که واکنش رهبر ومسئولان ایران را در پی داشت.به هرحال باید منتظرماند و دید که آینده یمن چه خواهد شد.باید این نکته را در نظر داشت که پیوستند دولت آینده یمن به جریان مقاومت و دوستی با دولت های مقاومت قادر است معادلات منطقه ای را دگرگون سازد.