نظام سیاسی عربستان2/مخالفان "اصلاحات در شورای بیعت"
دوران پادشاهی ملک عبد الله را میتوان بنا به ابعاد گوناگون متمایز از سلاطین پیشین دانست.او فردی معتدل در نظام سیاسی عربستان است و از 2005 تا کنون در تلاش است تا سیستم سیاسی را به گونه ای تنظیم نماید که یک تمرکز قوا صورت گیرد.از آنجا که عربستان صعودی کشور سرمایه داران و ثروتمندان است و تقریبا همه منابع تجارت و ثروت در دست شاهزادگان قرار دارد،درصورت تغییر حکومت و دموکراتیزه شدن،تقریبا چیزی برای دولت جدید دموکرات باقی نمی ماند.از این رو در راس قرار داشتن شاهزادگان خود اصلی ترین عامل در استحکام نظام سیاسی عربستان است.به عقیده تحلیلگران سیاسی تنها راه سقوط حکومت ال صعود ازمحلال تدریجی و تجزیه و واگذاری برخی مناطق و در عین حال جنگ قدرت میان شاهزادگان است.چنانچه این دو عامل دست به دست هم دهند،به تدریج ال صعود رو به ضعف خواهد رفت.
ملک عبد الله یک سال پس از پادشاهی،شورای بیعت را پایه گذاری کرد و اساسنامه جدیدی برای نحوه انتخاب پادشاه و ولیعهد تنظیم نمود.این شورا که به ریاست مشعل بن عبد العزیز،برادر پادشاه این کشور تشکیل جلسه میدهد،اقدام به تنظیم اساس نامه ای نمود که بنا به آن پادشاهی در میان فرزندان عمر بن عزیز و نوادگان او ادامه پیدا میکند.از این رو این اقدام امیر مشعل واکنش های مختلفی را بر انگیخت که تا حدودی آینده عربستان را دچار ابهام نمود.شورای بیعت که از مدت ها از ناحیه برخی شاهزادگان دور از آل عبد العزیز که اکنون در مناصب سیاسی نبوده اند مورد حمله قرار گرفته و هشدارهایی به آن داده شده است،احساس قدرت پیشین را ندارد.به عقیده برخی اصلاحات در قانون انتخاب پادشاه و ولیعهد موجب ضعف این شورا شده است.اما آنچه غالبا بر آن توافق میشود این مسئله است که اصلاحات در عربستان توانست پایه های حکومت را بیش از پیش مستحکم سازد در عین حال یک سری خللی هم بوجود آمده آورده که یک اشتباه محاسباتی از ناحیه برخی شاهزادگان دور از ال عبد العزیز میتواند این سر انجام را مبهم و تیره سازد.همواره شاهزادگان زیادی در این کشور هستند که همچنان صاحب قدرت نبوده و نیستند و شرایط نشان میدهد که هیچگاه طایفه آنها هم صاحب قدرت نخواهند.آنها قدرتمند ترین افراد جهان شمرده میشوند که غالبا از سهام داران شرکت های بزرگ نفتی و پتروشیمی هستند و روز به روز در حال افزایش ثروت خود میباشند.گرچه این افراد از اعتبار مالی برخوردار اند اما از صحنه سیاست به کنار هستند.از طرفی نیز در صورت عدم حمایت شاهزادگان صعودی از این افراد،دست آنها هیچگاه به گوشه ای از سیاست هم نخواهد رسید و ناچار به ترک عربستان هستند.با همه این تحدید هایی که علیه شاهزادگان غیرصعودی وجود دارد بسیار بعید است که آنها به دنبال دستیابی به سیاست باشند چرا که میدانند یک اشتباه محاسباتی از ناحیه ایشان کودتا تلقی میشود که احتمال پیروزی آن بسیار اندک است و ممکن است به قیمت اخراج همیشگی آنها از عربستان منجر شود.
همه اینها نشان از مزمحل نشدن قدرت سیاسی شورای بیعت دارد و نشان میدهد شورای بیعت به واسطه اصلاحات جدید این قدرت را دارد که پیرو وصیت عبدالعزیز باشد.البته این به معنای نبودن احتمال نزاع بر سر قدرت در عربستان نیست.این مسائل ممکن است منجر روزی به یک نزاع داخلی میان شاهزادگان ال صعود شود.که احتمال این قضیه را بیشتر برسی خواهیم کرد.