یادداشت های سیاسی

وبلاگ شخصی علی مستاجران

یادداشت های سیاسی

وبلاگ شخصی علی مستاجران

تردید در امضای توفقنامه در شرایط بی اعتمادی شرط عقل است.

در مقام بحث و جست و جو در خبرگزاری های رسمی چون بی بی سی فارسی،العربیه فارسی،الجزیره،فارس نیوز،المنار فارسی اخباری را مشاهده کردیم که خبر از نزدیک بودن یک توافق احتمالی میان ایران و گروه شش حول برنامه هسته ای ایران داشت.


در همه گزارشاتی که این خبر گزاری ها ارائه نموده اند،یک وجه اشتراک وجود به چشم میخورد و آن 10 ساله بودن این توافق است که مطابق با هدف غرب در طول سالهای مذاکره یعنی وقت کشی و طولانی کردن زمان تدوین شده است و چیزی که در هیچ کدام از آنها دیده نمیشود،لغو همه تحریم های غیر قانونی و تحریم های شورای امنیت است.به نظر میرسد کسانی که این توافقنامه را تدوین کرده اند،مذاکره کنندگان ایرانی نبوده اند.البته این تنها چیزی است که از رسانه ها به بیرون منتشر شده است.الجزیره فارسی به نقل از نیویورک تایمز این اصل را بیان میکند که بنا به معاهده ای که اکنون در آستانه تفاهم طرف ها قرار دارد،غرب متعهد میشود که اگر ایران در مدت 5 سال اول تعهدات خود را بطور کامل انجام دهد ،به آن اجازه توسعه تدریجی فعالیت های هسته ای در 5 سال دوم داده خواهد شد.بگذارید به سادگی از این بند گذر نکنیم.بیایید کمی به عقب بازگردیم و عملکرد نظارتی آژانس را برسی کنیم.


چند ماه پیش به محض نزدیک شدن زمان به 16 آذر 93 آژانس در بیانیه ای اعلام کرد که نمیتواند در خصوص برنامه هسته ای ایران به جهان اطمینان دهد.این جمله ای است که بارها از ناحیه رییس آژانس به جهان ارائه شده است.برنامه هسته ای ایران در حالی از ناحیه آمانو،غیر قابل اعتماد خوانده شد که 6 کشور به این باور رسیده بودند که ایران توانسته است به تعهدات خود پایبند باشد اما آژانس همچنان میگوید که نمیتواند نسبت به برنامه هسته ای ایران اطمینان بدهد.حال این سوال در ذهن بوجود می آید که آژانس به چه کسی نمیتواند اطمینان بدهد؟آیا ایران به شش کشور نمیتواند اطمینان بدهد؟مگر شش کشور خود به صداقت ایران در عمل به توافق ژنو اعتراف نکردند؟پس آژانس به چه کسی نمیتواند این اطمینان را بدهد؟آیا آمانو به نمیتواند به اسراییل این طمینان را بدهد؟ آمانو در حالی از عدم اعتماد به پروژه اتمی ایران سخن میگوید که هیچ مدرکی برا ادعای خود ندارد.چندی پیش محمد البرادعی در واکنش به سخنان آمانو بحران هسته ای ایران را نوعی سردرگمی خوانده بود.به وضوح میتوان دریافت که آژانس بین المللی انرژی اتمی که یک نهاد بین المللی و بی طرف شمرده میشود تحت فشار شدید از ناحیه کسانی قرار دارد که سعی دارند غیر مستقیم به رژیم اسراییل این پیام را بدهند که نمیتوانند در مورد برنامه هسته ای ایران ،الگوی واحدی به آنها ارائه کنند.من فکر میکنم آنچه آژانس بر مدار آن میچرخد حمایت بی دریغ از اسراییل است که البته با ناشی از فشار اهرم های قدرت بر سر مسئولان این نهاد بین المللی است.


با این همه غرب چونه میتواند به ایران این وعده را بدهد که در صورت توافق نهایی،5 سال دیگر آژانس بین المللی انرژی اتمی بیانیه ای ضد ایرانی صادر نکند؟آنچه من احساس میکنم این مسئله است که تاکنون از میان طرف های مذاکره کننده با ایران کسی موافق هسته ای شدن ایران نبوده است،که در راس آن خود آژانس قرار دارد که تحت نفوذ شدید سودجویان بوده است.


اصولا در هر توافقی ،آنچه که اصلی ترین حرف را میزند و کل مفاد معاده نامه حول آن میچرخد،محور اعتماد است،که اکنون برای هیچ کدام از طرف ها مقدور نیست.باید بیان کرد که آنچه بر این بی اعتمادی دامن میزند تحدید نظامی رژیم اسراییل است که همچنان بر سر تاسیسات اتمی ایان باقی است.با این که ایران در آستانه توافق نهایی قرار دارد اما اسراییل همچنان به تحدیدات خود علیه برنامه هسته ای ایران ادامه میدهد و باید گفت هیچگاه نمیتوان امکان تجاوز نظامی اسراییل و بروز یک جنگ منطقه ای را بعید دانست.


بنابر این اگر قرار باشد توافقی صورت گیرد باید پایه های آن مستحکم بنا شده باشد.توافقی که هم صلح باشد و هم تحت سایه تحدید نظامی ،یک توافق نیست بلکه همان سیاست چماق و هویج است که پیش از این در حال اجرا بود و اکنون با طعمی دیگر،این سیاست اجرا خواهد شد.


اگر قرار باشد توافقی صورت گیرد نباید زود هنگام و از سر عجله باشد.همانگونه که گفته شد،یکی از مفاد قرار داد باید متوقف کردن خوی تجاوزگری اسراییل ذکر شود.بنابر این باید دانست که تحدید اسراییل و حمایت های امریکا از اسراییل خود فوج نااطمینانی را به سمت این توافق روانه میسازد.


اما جدای از مسائل گفته شده ،باید بیان کرد که در درجه دوم آنچه فضای بی اعتمادی را بر گفت و گو ها حاکم کرده است تلاش بی پایان غرب برای حفظ نظام تحریم بر کشور است.در گزارش های رسیده،خبری از لغو تحریم ها در کار نبوده است.گویا غرب بهبود نظام اقتصادی ایران را خطری جدی تر از برنامه هسته ای برای خود تلقی میکند.کما این که من فکر میکنم اهمیت آسیب اقتصادی و فشار بر مردم برای نظام تحریم ،کمتر از متوقف ساختن پیشرفت های چشمگیر هسته ای ایران نیست که البته در راستای آن توقف کمکهای ایرن به همسایگان خود هدف سوم رژیم تحریم ها شمرده میشود.


بنا بر این من فکر میکنم ،هسته ای تنها یک بهانه است تا به این واسطه نظام تحریم استقرار یابد و روز به روز گسترده تر شود تا بتواند ایران را در عرصه های سیاست خارجی و اقتصادی متوقف کند.چرا که اگر ایران،صنعت هسته ای هم نداشته باشد،در هر صورت اندیشه متعالی انقلاب اسلامی را تبلیغ خواهد نمود که به وضوح میتوان دریافت که این امر در راستای تشکیل یک خاورمیانه سرشار از صلح و دوستی و ناکام گذاشتن پروژه خاور میانه جدید از سوی جمهوری اسلامی ایران و دوستان منطقه ای در حال پی گیری است که به گفته سید حسن نصر الله پروژه خاورمیانه جدید همان فرزند نا مشروعی است که سقط شده است.


بنابر این چنانچه،گزارشات رسیده از ناحیه خبرگزاریها و منابع آگاه اشتباه یا دروغ نباشند،چنین توافق زود هنگامی ،زمینه زیان برای کشور را فراهم خواهد آورد چرا که ما تردید در امضای معاهده در شرایط ابهام و بی اعتمادی و در سایه تحدید نظامی اسراییل را ،شرط عقل میدانیم