گزارشی از آنچه جیمز کلاپر در توافق نهایی می اندیشد.
در العربیه فارسی اخباری منتشر شد که مشابه آن را در دویلچه وله مشاهده کردم و از صحت آن مطمئن شدم.چندی پیش عالی ترین مقام اطلاعاتی ایالات متحده در سخنانی سعی کرده ای=ست اینگونه جلوه دهد که توافق نهایی بین ایران و گروه 6 به وقوع خواهد پیوست.در این گزارش تمایل چندانی به بیان عین سخنان کلاپر نداریم اما سعی میکنیم الگویی از نظام فکری سخنان او در خصوص توافق نهایی به مخاطب ارائه دهیم.علاقه مندان میتوانند متن سخنان این فرد را از العربیه دریافت کنند.
جیمز کلاپر در سخنان خود چنان از آمادگی دستگاه های اطلاعاتی امریکا از تحقیق در خصوص برنامه اتمی ایران خبر میدهد که گویا او مطمئن است که به زودی توافقی صورت خواهد گرفت که امریکا چندان در قید و بند سود آور بودن آن نیست و نهایت تلاش امریکا این است به اینگونه بتواند اطلاعات جامعی از برنامه هسته ای ایران کسب کند.
البته این به آن معنا نیست که ممکن باشد امریکا توافقی صورت دهد که به نفع خود نباشد.بلکه کلاپر اطمینان کامل دارد که امریکا هیچگاه توافق بدی را نمیپذیرد.بنا بر این دغدغه مسئولین اطلاعاتی امریکا نمیتوان خوب یا بد بودن توافق احتمالی باشد.کلاپر سعی دارد برای اثبات خوب بودن توافق احتمالی و به نوعی دلجویی از اسراییل و جبران تنشی که میان رییس جمهور امریکا و نخست وزیر اسراییل روی داده است از رابطه قدیمی و دوستانه با دستگاه های اطلاعاتی اساییل به میان آورد.او سعی دارد با یادآوری سابقه همکاری جدی چهل ساله این دو دستگاه ،محیطی را که هم مطلوب کنگره باشد و هم مجلس سنا و هم دولت ایالات متحده فراهم آورد.این امر نشان میدهد که دستگاه اطلاعاتی امریکا هدفی را دارد که فارق از اهداف حزبی و گروهی است و این امر به عدم وابستگی مقامات و حتی کارکنان اطلاعاتی سازمان های امنیتی این کشور به احزاب و گروه ها منجر شده است.
کلاپر نیز اندیشه ای فرا جناهی دارد که این را از سخنان او میتوان به درستی دریافت.
نکته قابل توجهی در سخنان این مقام امریکایی وجود دارد و آن این نکته است که او سعی در تبیین رفتار رهبر ایران دارد و به نوعی میخواهد پیشبینی آینده را بکند که این بار نیز فراجناهی بودن او بیش از پیش نمایان میگردد.
او این نکته را یادآور میشود که تحریم ها اقتصاد ایران را فرسوده ساخته است و هدف رهبر ایران از مذاکره رهایی از تحریم و در عین حال حفظ برگ برنده هسته ای برای کشورش است.به نظر من لهن کلاپر شباهت زیادی به لحن صحبت کارتر در جریان جنگ سرد دارد.
آنچه من تصور میکنم این مسئله است که گویا او ضعف و اشتباهات پیشین ایالات متحده را در متوقف ساختن ایران دریافته است و از طرفی قدرت روز افزون ایران را نیز درک نموده و اکنون سعی دارد با توسل به شیوه های اطلاعاتی به مقابله برخیزد.به عقیده او،ایران اکنون توان ساخت بمب اتم را دارد اما هم اکنون برنامه ای برای تجهیز ارتش خود به تسلیحات اتمی در دستور کار خود قرار نداده است اما ممکن است روزی به این درک برسد که برای بقای خویش نیازمند بمب اتم است.
به نظر میرسد لازم است مذاکره کنندگان هسته ای ایران به شیوه های جنگ سرد امریکا در دوران نزاع با شوروی واقف باشند چرا که امریکایی ها در دوران جنگ سرد سعی داشتند این نزاع را به میدان دیپلماسی بکشانند و این همان روشی است که در دستگاه سیاسی شوروی سابق وجود نداشت.امریکا از دستگاهی برخوردار بود که در عرصه دیپلماسی و نظامی در راستای جنگ سرد به پیشرفت های شگرفی دست می یافت اما شوروی تنها از نیروی نظامی قدرتمند در راستای جنگ سرد برخوردار بود و دیپلماسی چندان مستحکمی نداشت.
به هر حال آنچه کلاپر میگوید بیشتر شبیه به رجز خوانی های دستگاهای اطلاعاتی در یکی جنگ سرد است تا یک نظریه یا آماده باش اطلاعاتی.
کلاپر در ادامه سخن از جناه های تند رو ایرانی به میان می آورد که ممکن است روزی تصمیم بگیرند به ساخت بمب اتم دست بزنند.به نظر میرسد او نسبت به سایر نظریه پردازان مشهور سیاسی مثل پالمر یا جین شارپ دیدگاه کامل تری در خصوص احذاب در ایران دارد.او همه احذاب سیاسی ایران را یک جزب میداند که در هدف یکی و در روش متعدد اند،او عقیده دارد کسی که توانسته است توند رو های ایران را متوقف کند و ایران را از دست یابی به سلاح اتمی دور سازد ،امریکا یا اسراییل نیست بلکه رهبر عالی ایران است.اما به نظر میرسد او نمیداند رهبری بعدی ایران چه موضعی در برابر بمب اتم خواهد گرفت.اوا نمیداند رهبر آینده ایران تند رو خواهد بود یا معتدل اما همچنان این امکان را بیان میکند که روزی ممکن است رهبر ایران برنامه ای برای دست یابی به بمب اتم در دستر کار کشورش قرار دهد از این رو سعی دارد این برگ برنده را همچنان حفظ کند.