نظری بر اندیشه اجتماعی رهبران داعش
به مطالعه ای که در خصوص آرا و اندیشه های فقها و فرماندهان و شیوخ و رهبران دولت به اصطلاح اسلامی صورت داده ایم میتوانیم آرا و اندیشه های آنها را در سه فصل طبقه بندی کنیم که در مقالات بعدی به فصل به فصل آن را شرح خواهیم داد.
ابتدا باید بدانیم آنچه معرف این اندیشه سرطانی است کلمه داعش نیست.چرا که مدت زیادی است که دیگر شاهد استعمال این کلمه از طرف منابع این گروه تروریستی نبوده ایم.آنچه در حساب های فیسبوک و توییتر آنها مشاهده میشود حکایت از اسامی نظیر دولت اسلامی و امت ضد مسیح یا امت اسلامی دارد.یعنی عین تفکرات وحدت آفرین اسلام در سیر تفکراتی این گروه گنجانده شده است.
به نظر میرسد که فریب خوردگان وهابی و غالب جوانان مسلمان که به این گروه پیوسته اند یا در فکر پیوستن به این گروه هستند،معنی وحدت را چشیده باشند و به درستی بدانند که وحدت اسلامی لازمه پیروزی بر دشمنان اسلام است.بنا بر این وحدت اولین و اساسی ترین محرکه داعش برای جذب جوانان مسلمان به سمت خود بوده است که در این راه توانسته است مسلمانان از نژاد های مختلف را فریب دهد و به سمت خود بکشاند.همانگونه که مشاهده میکنید پیکار جویان تروریست و فریب خوردگان آنها فارق از رنگ پوست و نژاد و ملیت گرد هم آمده اند تا هدف خود را به سرانجام برساند.
دومین اصل تحرک داعش،آن چیزی است که آنها اشدا علی الکفار و رحما بینکم شناخته میشود.از آنجا که این گروه تروریستی ماهیت اسلامی دارا بوده است لذا شعار های اسلامی در آن موج میزند گرچه چندان خبری از عمل شریعت در آن دیده نمیشود جز در اموری که تا پیش از این در جامعه عربی جاهل مدرن به فراموشی سپرده شده بود و اکنون نیز در جامعه جدید داعشی مسلک افراطی به یاد آورده شده است.رهبران این جریان فکری غالبا افرادی تحصیل کرده هستند که بارز ترین چهره آنها البغدادی است.سیاست داعش نیز بر مبنای آگاهی شکل گرفته است به جای این که در قالب افراط ریخته میشد باید در قالب اندیشه اصیل اسلام ریخته میشد تا به اینگونه بتواند بر جهان مسلط شود.چرا که فقط جامعه عربی جاهل میتواند سیطره بر جهان را به واسطه شمشیر اثبات کند.در حالی که جامعه اصیل اسلامی پیش از این ثابت کرده بود که قلم اساسی ترین راهکار تسلط بر جهان کفر است.از طرفی ازمحلال تمدن شکوهمند اسلامی از زمانی کلید خورد که مسلمانان موفقیت را در جنگ با مسیحیان یافتند و از مکتب و علم غفلت کردند و چون جنگ به پایان رسید چنان مست غنایم و ثروت جنگی شدند که دیگر فراموش کردند اسلام از آنها چه میخواهد.در این حال بود که جامعه ی شکست خورده مسیحیت به این باور رسید که شمشیر مسلمانان برنده تر از قلم آنهاست.بنا براین از در علم بر آمد و مسلمانان به دست خود تمدن ده هزار ساله خود را به آتش کشیدند.
همه مسائل گفته شده نتایج برداشت غلط از لفظ اشدا علی الکفار است.این لفظ به معنای جنگ طلبی نیست.این لفظ به این معناست که مسلمان تا میتواند باید از ذلت پذیری دوری کند.چرا که لازمه جنگ با کفار شناخت دشمن است و کسی که دشمن را بشناسد هیچگاه در بیمارستان های اسراییل بستری نمیشود.
از طرفی دیگر به نظر میرسد با گذشت ماه ها از تصرف شمال عراق و تسلط گروه موسوم به دولت به اصطلاح اسلامی بر مناطقی از شمال افریقا،سیاست داعش در برخورد با مسلمانان روندی سالمت آمیز پیدا کرده است تا بلکه حدودی از تنفر و وحشت عمومی پرهیز کند.این افراد ه تا پیش از تسلط بر منابع نفت عراق و سوریه سیاستی نظیر جبهه النصری و بوکوهرام را در پیش میگرفتند تا به حکم فرما کردن روح وحشت بر مسلمانان،برآنان مسلط شوند،امروز سیاست رحما بینکم را برگزیده اند تا نشان دهند که اسلام در حال احیا شدن است و مسلمانان باید در مقابل کفار یا کسانی که آنهارا امت صلیبی خطاب میکنند بایستند و آنها را شکست دهند.
آنچه داعش در ویدئو های خود منتشر میکند،گویای این مسئله است که گویا رهبران فکری این جریان در پی بسیج مسلمانان برای حرکت به مرزهای روم و شکست صلیبی ها هستند.اما امروز بر این باور رسید ایم که آنچه داعش میگوید تنها وسیله ای است برای برپایی یک جنگ صلیبی دیگر که چنانچه این واقعه همه گیر شود،و داعش بخواهد به سمت تسلیحات اتمی و شیمیایی حرکت کند،قطعا نتیجه ای جز نابودی مسلمانان و شکست مسیحیان در انتظار جهان نخواهد بود.و کسی که قدرت خواهد گرفت و از این بحران امنیتی در منطقه سود خواهد برد رژیم منحوس اسراییل است.همان حکومتی که در مرزهای خود رهبران این گروه را معالجه میکند.همان دولتی که تاکنون مورد حمله لفظی داعش هم قرار نگرفته.شاید داعش در گفتار دشمن مسیحیان و کفار باشد اما تاکنون به عمل ثابت کرده است که حامی منافع اسراییل در منطقه بوده و تلاش اسراییل برای بقای این گروه نیز غیرقابل انکار است