یادداشت های سیاسی

وبلاگ شخصی علی مستاجران

یادداشت های سیاسی

وبلاگ شخصی علی مستاجران

پاسخ به سوال/چرا در دوران سازندگی تورم به 49 درصد رسید؟/توسعه اقتصادی دهه هفتاد یک توطعه اقتصادی بود

ریشه این قضیه را باید در عملکرد تکنوکرات ها در دوران سازندگی دانست.آنچه واضح است این مسئله است که در ان زمان مدل روشنی برای اقتصاد در دست دولت نبود و این شرایط طالب اقتصاد دانهایی بود که که بر سر یک میز بنشینند و مدلی را طرح ریزی کنند که کشور به آرامی به سمت تعدیل اقتصادی پیش برود.اقدامی که تا امروز هم صورت نپذیرفته است.


در آن شرایط دولت تصمیم گرفت سیاست تعدیل اقتصادی را با توصیه و رهبری کارشناسان صندوق بین المللی پول به اجرا بگذارد که البته این روند با شتاب دولتمردان همراه گشت.این شتاب موجب شد که دولت تصمیم خود را مبنی بر عدم تهیه کالای ضروری و خرج بودجه های رفاهی که باید در راه رفاه ملی به مصرف میرسید،قطعی نماید.که به دنبال آن قیمت قند و شکر سر به فلک نهاد و شایعاتی مبنی بر احتکار و گران فروشی و اخاذی فضای جامعه را متشنج کرد.


اما اگر از این سیاست های غلط اعمال شده بر اقتصاد هم بگذریم مسئله مهم تر اظهاراتی بود که در این خصوص از ناحیه مسوولین اقتصادی آن دوران به گوش میرسید که گویا دولت تمایل چندانی به پذیرش خطای خود نداشت و شاید هم تداوم چنین روندی را دنبال میکرد.رهبران اقتصادی دولت هاشمی این روند را طبیعی دانستند که فقرا باید زیر چرخ توسعه له شوند تا کشور به تعدیل اقتصادی برسد.این در حالی بود که تداوم این فشار خسارات معنوی کثیری به بدنه اجتماعی کشور وارد می آورد و این فشاری بود که قادر بود یک ظرفیت شورشی عظیم در قلوب ملت قرار دهد و پایگاه اجتماعی مسئولین نظام را به سستی کشاند.گویا عده ای قصد این کرده بودند که یک شبه صاحب ثروت های باد آورده شوند و عد او روز به روز ضعیف و ضعیف تر،گردند.این در حالی است که در شرایط آن زمان،فقر گریبان گیر قشر عظیمی از جامعه ایران بود و توسعه اقتصادی عجولانه میتوانست جامعه را در مقابل حاکمان خود قرار دهد و تامین کننده ناامنی و زمینه ساز شورش توده های کم در آمد و مستضعفینی شود که مدتی پیش در مقابل نظام طاغوت انقلاب کرده بودند و به امید تحقق عدالت اجتماعی،با اعتماد به رهبران خود،آنها را به حکومت گماشته بودند در حالی که صاحبان اصلی این انقلاب و نظام همان ملت رنج دیده ای بودند که به عقیده عده ای تکنوکرات امروز باید زیر چرخ اقتصاد له میشدند تا نظام اسلامی بالنده شود.


نتیجه این عمل رسیدن قیمت دلار از 300 تومان به هزار تومان بود که تنها به مدت سه روز انجام گرفت.اما سرانجام با دستور قاطع مقام معظم رهبری این روند متوقف شد و طراحان توطعه تکنوکراتیزه کردن اقتصاد ایران و تبدیل اقتصاد به یک اقتصاد قدرتمند سرمایه داری دست از پا دراز تر،تصمیم گرفتند این روند را به گونه ای دیگر دنبال کنند.باید به این باور رسید که تبعیت از این الگوی اقتصادی اساسا راه را بر هرگونه عدالت اجتماعی خواهد بست و از کلیه شعارهای اصلی و اهداف نظام صرف نظر خواهد کرد.علاوه بر آن باید گفت اساسا در اقتصاد سرمایه داری،یک قطب وجود دارد که آن قطب بازار دلار امریکا است.پس اقتصاد ایران نمیتواند هم سرمایه داری باشد و هم پویا باشد.اقتصاد ایران هر چقدر هم سرمایه داری شود نه تنها اقتصاد امریکا نخواهد شد بلکه وابسته تر خواهد بود.نه تنها ایران بلکه هیچ کشوری نمیتواند در اقتصاد سرمایه داری خود را از بلایای تحریم و بحران اقتصادی ایمن کند و اقتصادی غیروابسته و بومی پدید آورد.چرا که اقتصاد سرمایه داری تنها یک قطب دارد و فرض دو قطب و دو پیرامون برای آن محال است.تدوین الگوی اقتصاد بومی در شرایطی صورت میگیرد که آنچه تدوین میشود،چیزی غیر از سرمایه داری باشد.به نظر من توسعه اقتصادی با الگوی سرمایه داری اصولا بی معناست و معنی دقیق تر آن توسعه وابستگی به سرمایه داری است.