انحطاط اسلوب تئوکراسی پاپ در اروپا
وَإِذْ قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّـهِ إِلَیْکُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِن بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ ۖ فَلَمَّا جَاءَهُم بِالْبَیِّنَاتِ قَالُوا هَـٰذَا سِحْرٌ مُّبِینٌ
و (به یاد آورید) هنگامی را که عیسی بن مریم گفت: «ای بنی اسرائیل! من فرستاده خدا به سوی شما هستم در حالی که تصدیقکننده کتابی که قبل از من فرستاده شده میباشم، و بشارتدهنده به رسولی که بعد از من میآید و نام او احمد است!» هنگامی که او با معجزات و دلایل روشن به سراغ آنان آمد، گفتند: «این سحری است آشکار
اگر بخواهیم کلام را در این خصوص کسسته و باز سازیم به تعابیر فراوانی دست خواهیم یافت که آن را در مقاله ای جدا جهت بازگشایی این مطلب ارائه خواهیم نمود
دوران وسیعی از تاریخ علم را میتوان به تمدن اسلامی نسبت داد چرا که تمدن اسلامی پس از تمدن اروپا ظهور یافت و با نشر اخلاقیات و فرهنگ اسلامی در قلب تمدن های بزرگ دنیا تاثیرات قابل توجهی بر فرهنگ جوامع نهاد.
اگر جریان جنگهای مسیحیان و مسلمانان را طی دو دوره برسی کنیم دخول فرهنگ اسلامی را در اسپانیا به عنوان قلب اروپا در می یابیم.
با این تفاسیر سوالی مطرح میشود که آیا تولید علوم از زمان ظهور تمدن اسلام به منظر ظهور آمد؟
این که علوم از زمان نشر اسلام در جوامع اعراب یا اروپا یا ایران ظهور یافت سخنی غلط است.چرا که علوم از ابتدای خلقت بشر به سایر انسان ها منتقل شد.و جوامع هیچ گونه نقشی در آن نداشتند.اما فرهنگ آن جوامع بود که روند تکمیلی علوم را میپیمود.در واقع جامعه ی آمیخته با فرهنگ ،علومی مبتنی بر ارزش های همان فرهنگ به همان جامعه ارائه مینمود.علومی که میتوانست خرافی باشد یا علوم واقعی.یا علومی که بعد ها طی تغییر و تحولاتی که درجوامع صورت میگرفت تردید یا تکمیل میشد.
علومی نیز وجود دارد که در تمدن آسیای شرقی در بیش از سه هزار سال پیش تولید شده است.اما چون اغلب آنها تاثیر گرفته از فرهنگ آسیای شرقی بوده است اغلب جنبه ی خرافی داشته و امروزه با توجه به افزایش درک و فهم بشر برای انسان قابل حضم نبوده و نیست.پس این علوم مبنای خاصی نداشته و اغلب خرافه است و شاید تمدن آسیای شرقی موفقیتی بزرگ در زمینه ی تولید علم کسب ننموده است و اغلب آنچه در دانشگاه های شرق آسیا تدریس میشود جزوه ی درس دانشمندان ظهور یافته در قرن نوزدهم و بیستم در اروپا است.
حتی بسیار از علوم تولید شده در جوامع اولیه بشر نیز اینچنین بوده اند.برخی نیز طی سال های طویل تکمیل شده اند.علومی که برای جوامع امروز بسیار ساده و پیش پا افتاده است..
اما اگر بخواهیم علوم زاییده ی اروپا را مورد برسی قرار دهیم میتوانیم به طور مختصر آن را تمدنی متفاوت از سایر تمدن های ماقبل خویش بدانیم.چرا که این تمدن نشات گرفته از مسیحیت و علوم الهیات است.اما تحولات مذهبی و سیاسی در اروپا چندان بی رابطه با تغییر روند تولید علم در آن تمدن نیست.
تحریف کتب دوران صدر تاریخ مسیحیت و کتب دینی مسیح و فاصله گرفتن روحانیون و رهبران مسیحی از تعالیم این دین الهی عواملی بود که تاثیراتی سوء بر جوامع اروپا گذاشت.که از جمله آن میتوان کم رنگ شدن نقش مذهب در زندگی فردی و اجتماعی مسیحیان دانست.همچنین ظهور سلطه ی ظالمانه ی پاپ و قوانین ساخته مسیح بر جامعه ی اروپا منجر به اختلاف میان اروپائیان و ایجاد اندیشه ی ملی گرایی و افراطی گری در میان آنها شد.
این دوران را میتوان سخت ترین دوران در اروپا دانست که مسیحیت در تنگنای تارخی قرار گرفت و متحول شد.درحقیقت میسح چهره ای نسبتا متفاوت در اروپا پیداکرد.در آن دوران به مسیحیت از دیدگاه مذهب و تکلیفی دیده شد که در زندگی مادی بشر نقشی ندارد و تنها بعد روحانی دارد و حتی در مخیله انسان گنجانده گنجانده شده است. .