یادداشت های سیاسی

وبلاگ شخصی علی مستاجران

یادداشت های سیاسی

وبلاگ شخصی علی مستاجران

ترکیه جدید: ترکیۀ مردم سالار


هرگاه در دنیا صحبت از کودتای نظای نظامی شده است ، تحلیلگران بر لزوم وجود یک ارتش قدرتمند که جدای از بدنه قوه مجریه در حال فعالیت است ازعان داشته اند. ترکیه و مصر کشورهایی بوده اند که کودتای نظامی از سابقه نسبتا عمیقی در این کشورها برخوردار است. ارتشهای این ممالک عموما دخیل در امور اقتصادی بوده اند و در کارنامه خود سوابق درخشانی از فعالیت های اقتصادی ثبت کرده اند.ارتش مصر از دیرباز مستقیما از خزانه داری امریکا تغیه مالی و تسلیحاتی کرده است و ارتش ترکیه نیز از یک کاپیتالیسم درون سازمانی برخوردار بوده است.همین طور ارتش پهلوی که همچون ارتش مصر وابسته به خزانه داری ایالات متحده بوده است. لذا چنین ارتش هایی همیشه از توانایی برای کودتای نظامی برخوردار بوده اند.این در حالی است که در هیچ یکی از کشورهای اروپایی شاهد چنین ارگان های قدرتمند نظامی نبوده ایم.

ترکیه نیز مدتها در تلاش است تا مقبولیت اتحادیه اروپا برای عضویت در این اتحادیه را کسب کند و یکی از شرایط اتحادیه اروپا برای پذیرش ترکیه در این مجمع کاهش اقتدار نظامیان در این کشور بوده است. لذا با روی کار آمدن عبدالله گل و بعدها استقرار حزب عدالت و توسعه، تلاشهایی جدی صورت گرفت تا اقتدار نظامیان ترک در امور سیاسی و اقتصادی کاهش یابد که این روند تا امروز ادامه دارد. لازم به ذکر است اگر شروط اتحادیه اروپا برای ترکیه سودی نداشته است حداقل توانسته است تاکنون یک نظام متعادل سیاسی بر اساس مردم سالاری در این کشور را شکل دهد.

شکست کودتای نظامی ظرف کمتر از15ساعت در آنکارا و استامبول نشان داد که ترکیه دیگر کشوری نیست که کودتای نظامی بتواند در ساختار سیاسی این کشور موثر واقع شود. از طرفی باید به این مسئله ازعان کرد که حزب عدالت و توسعه موفقیت های قابل توجهی در اجرای طرح کاهش اقتدار نظامیان در ترکیه انجام داده است به نحوی که میتوان به جرعت بیان داشت که عصر کودتای نظامی در ترکیه به سر آمد است.

از طرفی آنچه در ترکیه رخ داد نشان داد که نه دولت در اعمال قدرت مطلق عمل میکند و نه ارتش و این تنها مردم هستند که با حضور در خیابانها تعیین کننده سرنوشت خود و کشور خودشان شده اند. این در حالی است که این روند در مصر دقیقا متفاوت از ترکیه است.

اما در خصوص کودتای صورت گرفته در ترکیه باید بگوییم علیرغم آن که اردوغان رغیبان متعددی دارد که چه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ سیاسی با آنها درگیر است و در تلاش است تا آن احزاب را سر جای خودشان بنشاند اما بسیار بعید است که این احزاب در تلاش برای اجرای کودتای ضد دولتی باشند. زیرا از طرفی احزاب در ترکیه قدرت کودتا ندارند و اگر کودتایی بخواهد صورت بگیرد لاجرم باید ارتش در آن دخیل باشد. پس اگر حزبی هم بخواهد کودتا کند قطعا باید با بخشی از بدنه ارتش اصطکاک سیاسی پیدا کند. از طرف دیگر احزاب مخالف عدالت و توسعه بغیر از کردها قائل به دموکراسی هستند و بعید به نظر میرسد که بخواهند دموکراسی را فدای اغراض حزبی خود نمایند به فرض که چنین انگیزه ای هم داشته باشند رهبران آنها غالبا پراگماتیست های محافظه کار هستند. اما این سخنان بدین معنا نیست که اختلاف اردوغان با برخی رهبران مذهبی و سیاسی ترکیه دخلی به کودتا نداشته باشد. قطعا کودتای صورت گرفته محصول عوامل داخلی و خارجی بوده است. قطعا کودتاچیان با مشاهده این اختلافات داخلی  بر این عقیده بوده اند که ساختار سیاسی ترکیه از هم متلاشی شده است و فرصت مناسبی برای کودتا بوجود آمده است. به لحاظ سیاسی نیز رفتارهای نامناسب اردوغان در سوریه این تلقی را برای کودتاچیان خلق کرده که مردم دموکراسی و امنیت کشورشان را فدای مخالفتهای خود با سیاست های ضدسوری اردوغان خواهند کرد.

نکته مهمتر آن است که کودتاچیان برای اولین بار با اعمال قدرت مردمی مواجه شدند. یعنی یک عنصر اجتماعی که تاکنون مشابه آن در ترکیه مشاهده نشده بود به صحنه آمد و نشان داد که همه چیز را در کنترل خود دارد و این خود یک غافلگیری اجتماعی برای دولت، کودتاچیان، ارتش و احزاب سیاسی ترک است و از این پس به اصلی برای تنظیم روابط احزاب با مردم بدل خواهد شد.

موفقیت حزب عدالت و توسعه در خاموش کردن آتش کودتا را باید ناشی از دو مقوله عنوان کرد:

الف- ترکیه از نظام سنتی فاصله گرفته است: با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه، مبارزات جدی ضد ابتذال و فساد سیاسی صورت گرفته است و اصلاحات جدی و سودمندی در این راستا اجرایی شده که از طرفی حقوق قانونی احزاب به رسمیت شناخته شده و از طرف دیگر اقتدار برخی عناصر لاییک و اقتدارگرا رو به زوال نهاده است که نتیجه آن را باید در عدم موفقیت کودتای اخیر عنوان کرد. بنابراین ترکیه به لحاظ ماهیتی شاهد تحولات جدی بوده است.

ب- حمایت های مردمی: قطعا این حجم از حمایت مردی را نمیتوان خلاف دیدگاه بسیاری از تحلیلگران نوعی پوپولیسم اجتماعی توصیف نمود. زیرا پوپولیسم همیشه در مواقع کودتا امتحان خود را پس داده است و همیشه با شکستهایی جدی مواجه شده است که نمونه آن را میتوان در کودتای نظامیان مصر علیه دولت محمدمرسی مشاهده کرد. حضور اغشار مختلف مردمی در شهرها و حمایت از امنیت و دموکراسی در خیابانهای انکارا و استامبول نشان دهنده تطور اجتماعی جامعه ی ترکیه است. البته نمیتوان این حمایت مردمی را صددرصد ناشی از عملکرد دولت اردوغان دانست. چرا که حزب عدالت و توسعه اشتباهات بزرگ سیاسی مرتکب شده است و اساسا همین مقوله است که کودتاچیان را به فکر کودتا انداخته است. لذا بیش از آن که این حمایت را ناشی از عملکرد دولت بدانیم باید آن را نشان  از پایان دوران کودتا در ترکیه تلقی کنیم. امروز دورانی است که ترکها دیگر کودتای نظامی در کشورشان را بر نمیتابند زیرا به چشم خود شاهد کاهش قدرت ارتش بوده اند و قصد ندارند که به عقب بازگردند.