صبح که از خانه خارج میشوی و از دکه های روزنامه فروشی عبور میکنی و چشمت که به صفحه اول روزنامه ها می افتد و از روزنامه ای خوشت می آید و آن را میخری همه جادوی رسانه است.
آنچه طی سالهای اخیر در جامعه سیاسی ایران شاهد آن هستیم،نشان از ظهور افراط و گشاده نویسی در مطبوعات دارد.یکی از اصول تحلیل سیاست حفظ خط قرمز ها است.اما متاسفانه رسانه ها به سنگر گروه ها و احذابی بدل شده اند که هرکدام سعی در زدن برجک طرف های دیگر را دارد.البته شاید مواضع گروه های سیاسی چندان نسبت به یکدیگر خصمانه نباشد اما این مسئله نیز شفاف است که رسانه ها به طور کامل در دست اشخاص و مدیران اصلی و گروه ها نبوده و نیستند.البته وجود رقابت سیاسی امری طبیعی و مفید است اما این مسئله تا جایی مفید شمرده میشود که همه پشت یک سنگر باشند و رقابت آنها برای رسیدن به یک مقصد واحد باشد.در غیر این صورت رقابتی وجود ندارد و آنچه در جریان قرار میگیرد یک نبرد رسانه ای است که ممکن است دامنه آن به میان اقشار مردم کشیده شود.اما باید توجه کرد آنچه مورد نظر است اصل بیان مطبوعات نیست بلکه نحوه بیان آن است.
برای مثال:وقتی رییس جمهور روحانی با رییس جمهور اوباما تماس تلفنی برقرار میکند رسانه ها دست به کار میشوند تا یک اتفاق تاریخی را ثبت کنند.تیتر روزنامه ها میتوان به صورتهای مختلفی گزارشگر این مسئله باشد.که نمونه هایی را بیان میکنیم:
مذاکرات مسقط که در هفته های پایانی ماه نوامبر در حال برگزاری است نشان از عزم راسخ ایران در حل این بحران ساختگی هسته ای دارد.دور اول این مذاکرات با حضور وزارای خارجه ایران و امریکا و کاترین اشتون نتیجه قابل توجهی به جهان مخابره نکرد.جان کری از وجود اختلافات شدید در مذاکرات خبر میدهد و عباس عراقچی معاون وزیر امور خارجه ایران از عزم ایران در رسیدن به توافق نهایی خبر داد و ازعان داشت اختلافات میان ایران و امریکا زیاد است.باراک اوباما عدم تواف را بهتر از توافق بد دانست.امام جمعه حائری شیرازی نیز بیان داشت:همانگونه که امریکایی ها عدم توافق را بهتر از توافق بد میدانند ما هم عدم توافق را بر توافق بد ترجیه میدهیم.رییس جمهور اسلامی ایران حسن روحانی نیز از اختلافات شدید میگوید که در اثر زیاده خواهی غربی ها بوجود آمده است.محمد جواد ظریف نیز در دور نخست مذاکرات موضوع اصلی را میزان غنی سازی ایران و لغو تحریم ها معرفی نمود.جان کری پس از اتمام بی نتیجه دور اول مذاکرات و پیش از سفر به چین توافق خوب را توافقی دانست که همه راه های دست یابی به بمب اتم توسط ایران بسته شود.
تفاوت اصلی این مذاکرات با مذاکرات قبلی در این است که این بار ظاهرا امریکایی ها به دنبال کش دار کردن و فرسایشی کردن مذاکرات نیستند بلکه امریکا در تلاش است هرچه زودتر به این بحران خود ساخته پایان دهد تا باراک اوباما بتواند برای پیروزی حزب خودش در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری امتیازی بدست آورد.از این رو اینگونه تعبیر میشود که امریکایی ها به این توافق نیاز مبرم دارند.از طرفی نیز میتوان باخت دموکرات ها در سنا را ناشی از گرایش امریکایی ها به جمهوری خواهان و تنفر مردم از دموکراتها دانست.از این رو میتوان توافق جامع هسته ای را برگ برنده اوباما و دموکرات ها در انتخابات مجلس و دولت آینده دانست.البته باید پیش از قطعی کردن این تحلیل این مسئله را مد نظر قرار داد که جمهوری خواهان جنگ طلب و دموکرات های تغییر طلب گرچه شعاری متفاوت داده اند و در ظاهر اختلافات زیادی با هم داشته اند اما تاکنون یک هدف را دنبال کرده اند.
اگر قرار باشد سیاست خارجه امریکا را سیاستی از پیش تعیین شده توسط انجمنی قانونی یا غیر قانونی بدانیم و دولت را تنها عامل اجرای این برنامه ها بدانیم دیگر نظریه قبلی منسوخ میشود.چزا که سیاست امریکا در جهتی حرکت میکند که تامین کننده منافع اسراییل و معدودی از سرمایه داران امریکایی باشد.کسانی که از تجارت اسلحه سود میبرند به هیچ وجه حاضر به تن دادن به توافق جامع و توقف پروژه ایران هراسی نخواهند شد و این حرکت وزارت امور خارجه امریکا و سیاست خارجی این کشور تنها و تنها یک حرکت نمایشی همچون تشکیل ائتلاف ضد داعش است.همانگونه که جنگ با داعش برای امریکایی ها هزینه چندانی ندارد،مذاکره به شرط چماق و هویج هم برای آنها بدون هزینه خواهد بود و دموکرات و جمهوری خواه تفاوتی ندارد.چرا که هدف اصلی امریکا هدفی واحد است.
اصل انتظار در فرهنگ شیعه مفهومی مقدس است.انتظار از گذشته ندای رهایی از همه ظلم هایی بوده است که بشریت در طول تاریخ خود متحمل شده است.چه بسیار زنان و مردان و مجاهدانی بوده اند که خالصانه برای رسیدن به جهانی سرشار از عدالت تلاشهایی کرده اند و پیروز شدند یا شکست خوردند.اما این خون ها درختی را آبیاری نمود که در آخر الزمان،مردمان و انسانهای صاحب خرد و همه مستضعفان جهان میوه آن را خواهند چید.
فلسفه انتظار در ادبیات شیعه به گونه ای تعریف شده است که امام و منجی عالم نخواهد آمد جز زمانی که بشریت و حداقل معدود افرادی که مورد نظر ایشان هستند آمادگی ظهور را پیدا کرده باشند.و این کار در آخر الزمان خواهد افتاد.
بدانیم جهانی که مهدی خواهد ساخت ارزش هزاران سال انتظار را دارد.انتظاری که در پی آن جوامع ساخته شوند.امت های و مردمان آنها پخته و فهمیده شوند.باید به این درک رسید که یک شمشیر برنده بدون چشیدن سرما و گرما و بدون تحمل ضربات پتک وجود نخواهد داشت.
برخی اینگونه استنباط میکنند که جهان رو به فساد و فحشا پیش میرود و جهان آمادگی القاء یک امام و سخن خدا را ندارد و مهدی موعود بدون نیاز به زمینه سازی ها ظهور خواهند کرد.اما ادعایی ناروا است.چرا که چنانچه انتظار و فرهنگ مقدس آن به گونه ای تعبیر شود که با دعا و گریه و نشستن به انتظار ظهور ظهور تحقق می یابد نوعی تقابل میان فرهنگ عاشورایی و فرهنگ انتظار رخ میدهد.کما این که همه این وقایع در دوره های پیشین رخ داده است و همیشه عاشقانی بوده اند که انتظار را در دعا کردن و لابه کردن و به انتظار نشستن دیده اند و هیچ تلاشی برای اصلاح جامعه نداشته اند،اما ظهور تحقق نیافته است.
در دوره های پیشین ظهور تحقق نیافت چون قدمی برای تحقق آن از ناحیه شیعیان برداشته نشد.
فرهنگ انتظار فرهنگ نابی است که مومنین و منتظران را به برپایی تشکیلات و تلاش برای رسیدن به حد قابل فرامیخواند و آنها را ملزم به اصلاح جامعه و بیداری سایر جوامع میداند تا زمینه برای آمدن حق و نابودی باطل فراهم شود.
شیعیان باید به این درک برسند که عاشورایی دیگر نباید تکرار شود.
شیعه باید بفهمد جامعه جهانی بداند یا نداند منتظر ظهور است اما مهدی علیه اسلام برای شکست نخواهد آمد.از این رو فرهنگ شیعه،فرهنگ انفعال و انتظار نیست.فرهنگ شیعه فرهنگ اجتهاد و انتظار است.
باید به این درک برسیم انتظار حقیقی و انتظار سوری بسیار از هم متمایز هستند.
با کمی تفکر در سخن پیامبر که برترین اعمال انتظار فرج است این حقیقت استنباط میشود که انتظار بالا ترین درجه ریاضت و کوشش است.این درحالی است که بسیاری از اعمال ما که حتی در راستای انتظار صورت میگیرد در تعارض عینی با دکترین اندیشه حضرت ولی عصر ارواحنا فدا است.
معصوم علیه السلام:
اگر کسی بمیرید و منتظر واقعی موعود باشد و در این راه تلاش کند مانند کسی در خیمه ولی عصر شمشیر زده است و شهید شده است.