
تحلیل فتنه 88 /بخش اول
تاثیرات عوامل فتنه بر تغییر ساختار اصلاحات پس از فتنه 88
آنچه در سال 88 شاهد وقوع آن بودیم ناشی از حرکاتی بود که از ابتدای پیروزی انقلاب از ناحیه دشمن شکل گرفت و به واسطه عوامل نفوذی به درون سیستم جمهوری اسلامی راه یافت و موجب فوران آتشی گسترده شد که کشور را متوجه خسارات مادی و معنوی و سیاسی و اقتصادی فراوانی نمود که در خصوص آن مفصل تر صحبت خواهیم کرد.
شاید تابه حال شنیده باشید برخی تحلیلگران زمینه های این حادثه را عوامل مقطعی معرفی کنند.در حالی که عوامل مقطعی ،تنها محرک یک اندیشه مخالف امنیت ملی به سمت جامعه شد که به موجب آن یک خط فکری انحراف شکل گرفت.آنچه خط فکری انحراف را به این سو کشانید همان عوامل مقطعی بود که در خصوص آن مطالبی بیان خواهد شد.اما علل پایه به همان محرک اجتماعی باز میگردد.درواقع عاملی که توانست یک چنین جنبشی را بوجود آورد.
برای مثال پدیده ای به نام میرحسین موسوی که توانست در چشمان ملت زول بزند و دروغ بگوید یک عامل مقطعی است.چرا که بسیاری از نظریه پردازان جبهه اصلاحات نظیر بهزاد نبودی بر این عقیده بودند که چه میرحسین رای بیاورد و چه رای نیاورد بالاخره یک جنبش اجتماعی بوجود آمده است.نظیر آنچه در خصوص کاندیداتوری عبدالله نوری مطرح شد.تحکیمی ها بر این عقیده بودند که عبد الله نوری باید بیاید و کارگزاران و اصلاح طلبان باید بر روی این فرد اجماع کنند.آنها اجماع بر عبد الله نوری را تنها راهی میدانستند که رد صلاحیت او یا قبول صلاحیت او منجر به پیروزی تحکیم وحدت در انتخابات باشد.حتی اگر نامزد مورد علاقه آنها رای نیاورد.
سال 88 این پروژه بر روی عبد الله نوری عملی نشد اما بر روی میرحسین موسوی عملی شد.یعنی بنا بر این شده بود که اگر موسوی رای بیاورد ستاره دارها یا همان اعضای دفتر تحکیم وحدت از ناحیه موسوی قادر اند خود را به سیستم بقبولانند و اگر هم رای نیاورد بالاخره یک جنبش اجتماعی بوجود آمده است.این که تفکرات این گروه از کجا بوجود آمد و توسط چه کسی یا کسانی تغذیه شدند و به اینجا رسیدند مسئله مورد بحث نیست.اما همه اینها مسائلی هستند که مدارک آنها نزد برخی ارگان های مسئول در کشور موجود است و حامیان پنهان تحکیم وحدت و کسانی که سعی در منزوی کردن سیستم بوسیله برخی اشخاص سیاسی که عمدتا در جبهه مجاهدین انقلاب اسلامی اردو زده اند داشتند همگی شناخته شده اند.همه این عوامل از جمله عوامل داخلی بودند که دست به دست هم دادند تا موجب برافروختن آتشی شوند که خودشان از آن بعنوان خشم نظام از اصلاحات یا انتقام نظام از اصلاحات نام بردند.برخی چهره های اصلاحات نظیر سید محمد خاتمی رییس جمهور اسبق کشور بر این باور است که اقدام غیر قانونی برخی اصلاح طلبان موجب خشم نظام در نهایت از هم گسستگی شیرازه اصلاحات گردید.البته این حقیقت واضح است که اصلاحات سال88 با اصلاحات سال 92 متفاوت است.رهبران و چهره های شاخص و معتبر آن ،افراد سابق نیستند.شاید تا قبل از سال 88 چهره هایی نظیر محمد خاتمی،مصطفی تاج زاده،بهزاد نبوی،سعید حجاریان،رمضان زاده،عبد الله نوری،مهدی کروبی از شاخص ترین رهبران اصلاحات شمرده میشدند اما اکنون کسانی رهبران این گروه اصیل انقلابی هستند که به صراحت راهشان را از راه رهبران قبلی اصلاحات جدا کرده اند و این حکایت از این قضیه دارد که اصلاحات از هم پاشیده شده و نظام جدیدی در حال شکل گیری است که به موجب آن بسیاری از اشخاص خائن از این گروه ترد خواهند شد و اصلاحات قادر است ضمن رفع معایب خود دوباره به صحنه بازگردد که در هر صورت شکل گیری اصلاحات جدید نیاز به فرصت و رهبری صحیح دارد.
آنچه در انتخابات سال 92 شاهد آن بودیم خبر از تغییر اسلوب و تولد دوباره حذب اصلاحات بود.انتخابات 92 نشان داد اصلاحات کنونی همچون کودکی است که نیاز به مراقبت شدید دارد و باید زمان بگذرد تا آمادگی لازم برای در دست گرفتن حکومت را پیدا کند و این تنها راه دوام و ادامه حیان این حزب است.سال 92 شاهد آن بودیم که محمد رضا عارف بعنوان چهره آشکار اصلاحات بطور علنی از ناحیه این گروه به میدان آمد و ترک میدان توسط محمد رضا عارف بعنوان یکی از رهبران جدید اصلاحات موجب جلب توجه حامیان اصلاحات به سمت حسن روحانی شد.این مسئله نشان از این دارد که اصلاحات به سمتی حرکت میکند که به اعتدال برسد و تنها در این صورت قادر است اداره حکومت را در دست گیرد.به نظر میرسد رهبران جدید اصلاحات نظیر مصطفی کواکبیان این حقیقت را در یافته اند نظارت بر روزنامه ها و مطبوعات و پرهیز از ارائه آزادی ناگهانی در مطبوعات نه تنها تاثیرات سوء بر تداوم راه این گروه ندارد بلکه زمینه رشد و نمو این حزب را فراهم می آورد.از طرفی باید در نظر داشت برخی رهبران اصلاحات دیگر اعتماد چندانی به رهبر معنوی خود ندارند.البته شاید در ظاهر به این رهبر معنوی اهمیت داده میشود اما در عمل به نظر میرسد برخی رهبران اصلاحات نظیر چهره اصلی این گروه یعنی آقای کواکبیان،تمایل چندانی به تعامل با مجمع روحانیون ندارند و راه پیشرفت را در استقلال میدانند که این مسئله خود نشان از حرکت این حزب انقلابی اصیل به سمت اعتدال میدهد.
بنابراین آنچه موجب انهدام شیرازه اصلاحات گردید همان عوامل داخلی فتنه 88 بود که به موجب آن تغییرات زیادی نه تنها در ساختار اصلاح طلبان پدید آورد بلکه در میان اصولگرایان نیز تا حدودی تغییرات حزبی پدیدار گشت و تعدد اندیشه در جامعه سیاسی کشور بیش از پیش رواج یافت.