یادداشت های سیاسی

وبلاگ شخصی علی مستاجران

یادداشت های سیاسی

وبلاگ شخصی علی مستاجران

نقد مدیریت نظام بین الملل(جهان تک قطبی)

نقد مدیریت نظام بین الملل(جهان تک قطبی)

سوالاتی که در پایان مطلب قبلی ذکر شد تشکلهایی بود که تا قبل از سال دوهزار میلادی اذهان متفکران سیاستمداران و عوام و ملتها را در خود فرو برده بود

نظریه نظام جهانی در اوایل دهه ۱۹۷۰ توسط امانوئل والرستین با هدف تبیین خاستگاه های سرمایه داری، انقلاب صنعتی و ارتباط پیچیده، مبهم و متقابل جهان اول، دوم و سوم ارائه شد. 

دیدگاه این نظریه به جریان های جهانی،دیدگاهی کلاننگر و کلی است.این نظریه به دنبال درک عقب ماندگی ملت ها و رکود تولید علم در آنها ایجاد شد.توسعه نیافتگی این کشورها علملی بود که میتوانست آنها را به سوی ستیز با توسعه یافتگان سوق دهد.از طرفی گسترش نفوذ کشورهای توسعه یافته در کشورهای توسعه نیافته نیازمند توسعه کشور های جهان سوم بود تا به این واسطه مایحتاج زندگی بشر تامین شود.گرچه این برنامه توسعه در همه زمینه ها بغیر از توسعه فکری ارائه شده بود.منبا فکری کشورهای جهان سوم همان علوم جدید و اندیشه ها و مکاتبی بود که تا پیش از این تعریف شده بود.اگر هم قرار بود اندیشه ای تعریف شود تنها اندیشه ای تعریف میشد که در قلب کشور های توسعه یافته ایجاد شده بود.در واقع کشور های توسعه یافته خود را منبا فکری ذهن بشر میدانستند.

والرستین در تعریف نظام جهانی می نویسد: «یک نظام ـ جهان، نظامی است اجتماعی، که دارای مرزهای معین، ساختار گروه های عضو، مقرّرات حقّانیت و همبستگی است

بنابر این تعریف قبایل و دولت شهر ها درون نظام جهانی قرار نمیگیرند.

به دنبال تحقق نظام جهانی،توسعه کشورهای جهان سوم گسترش یافت اما همچنان اعتراض ها بر اندیشه یک سویه نظریه پردازان این عقیده باقی بود.اما به دنبال اصلاحاتی که سالهای بعد در ساختار سیاسی دولت های ایجاد شد،این شرایط فراهم شد تا نظریات مختلف نقد شود.اما همچنان تبلیغ گسترده این اندیشه های در فضا رسانه ای جهان گسترش می یابد.

بنابراین، نظام جهانی یگانه نظام فراگیر و کامل اجتماعی است که می توان ساختارهای به هم متصل و کامل کننده اقتصادی ـ سیاسی و اجتماعی را درون آن یافت و مورد مطالعه قرار داد.۲ از نظر والرستین نظام جهانی دارای دو ویژگی است: اول اینکه، زندگی درون این نظام کمابیش خود نگهدار است; به این معنا که اگر نظام از همه اثرگذاری های برونی جدا شود، پیامدهای درونی آن مشخص است. دوم اینکه، این نظام دارای ویژگی های موجود زنده است که دوره های ضعف و قدرت را سپری می کند.

اگر به ساختار نظام بین الملل و تجدید آن نظری افکنیم پیشینه آن را بسیار کوتاه خواهیم پافت.پس ار اتمام جنگ جهانی دوم و اعلان آتش بس در جامعه جهانی ملتهای اروپا و بعدها شمال و شرق آسیا خواستار جدایی از دولتها شدند و اروپا تبدیل به پاره هایی از مرزهای جغرافیایی شد که متناسب با عقاید و دیدگاه ملتها ساماندهی شده بود.

در این میان تشکیل نظام های سیاسی متفاوت از دیکتاتوری و فاشیسم و خوی جنگ طلبانه نظام استعمار در این نواحی شکل گرفت.همچنین قوانین نوین تدوین شده در بخشهایی از قوانین اساسی ملتها گنجانده شد.

 یکی از مهمترین تشکلهای سیاسی شکل گرفته در اروپا را میتوان تشکیل اتحادیه اروپا و صندوق بین المللی پول و رسمی شدن یورو در واحد پول اروپا دانست که به منظور اتحاد میان کشورهای اروپایی و جلوگیری از جنگهای داخلی در اروپا آغاز به کار کرد.

این ساماندهی عظیم و حساس آغازی بود بر جنگ سرد میان دوقطب قدرت جهان یعنی امریکا و شوروی که تاکنون تاثیرت مهم و اثر گزاری بر معادلات جهانی داشته است.گرچه اتحادیه جماهیر شوروی از اسلوب اساسی خود خارج شد و جهان نام اتحادیه جماهیر شوروی را تنها به امپراطوری روسیه خلاصه کرد اما بازهم نمیتوان از قدرت کشور روسیه در مقابل قدرت ایالات متحده امریکا در اداره و مدیریت جنگ سرد چشم پوشی کرد.

آنچه از جنگ سرد میان این دو قطب قدرت بر معادلات جهانی تاثیرگذار است قدرت سیاسی و اقتصادی این دو کشور در جذب ملتها و وحشت دولتها از سیاستهای قدرت طلبانه آنهاست.اما در این میان نمیتوان از نقش سازمان ملل متحد در برتری قدرت سیاسی و اقتصادی ایالات متحده امریکا بر امپراطوری روسیه چشم پوشی کرد.ساختار نادرست سازمان ملل متحد به گونه ای تدوین شده است که در خفا و آشکار به حمایت و امتیاز دهی به یکی از دو ابرقدرت سیاسی در جهان دو قطبی بپردازد.هرچند گفته شد جهان امروز دیگر از اسلوب دوقطبی خارج شده است اما در واقع تقابلی میان ایالات متحده امریکا بعنوان قدرت اول جهانی و برخی دیگر از ابر قدرتهای جهانی در خفا و آشکار وجود دارد..

باید در نظر داشت اگر ملتها در دو حذب مخالف در مقابل هم بایستند خطر نابودی جامعه بشری روز به روز افزایش یافته و احتمال بروز جنگ جهانی میان دو جامعه بشری افزایش میابد.در صورت وقوع جنگ جهانی میان جوامع بشری از این رو که همه به یکی از دو قطب قدرت پیوسته باشند طبق قوانین پیمان جنگ به ناچار پایشان در جنگ باز خواهد شد و بزرگترین فاجعه انسانی رخ خواهد داد و شاید حتی نیمی از جمعیت جهان به نابودی کشیده شود.از این رو در سال 1340 میلادی با تشکیل یک مجمع بزرگ،جامعه جهانی انزجار خود را از دوقطبی بودن جامعه بشری اعلام داشت.با تاسیس جنبش غیر متعهدها به نظام دو قطبی اغلب کشورهای جهان فضایی صلح آمیز را ایجاد کردند.

با شکست اسلوب اتحادیه جماهیر شوروی در سال 1370 میلادی و اتمام جنگ سرد این کشور با ایالات متحده امریکا فضایی ایجاد شد که در این میان نقش جنبش غیر متعهدها کمرنگ قلمداد شد.چرا که به ظاهر جهان از حالت دو قطبی خارج شده بود.اما همچنان این جنبش به راه خود را ادامه داد و و در سال 2012 میلادی ریاست آن به مدت سه سال به جمهوری اسلامی ایران سپرده شد.مهمترین هدف جنبش غیر متعهدها تغییر ماهیت و مسیر جهانی و از آن مهمتر تغییر ساختار سیاسی و کارشناسی سازمان ملل متحد است.

اگر از بعد زمانی به برسی نظام نوین تشکیل شده در جهان بپردازیم درخواهیم یافت که دوران پس از جنگ سرد و پس از حادثه به ظاهر تروریستی 11 سپتامبر نیز تغییر مسیر نظام بین الملل و رویکرد آگاهانه و حمایتگرانه بیش از پیش سازمان ملل متحد از اهداف و جهتگیری های نوین ایالات متحده امریکا جهتگیری مغرضانه داشته است.از این رو از حادثه 11 سپتامبر 2001 تا امروز را میتوان در دوره ای خاص و نوین در ساختار نظام بین الملل به شمار آورد.

میتوان گفت بسیاری از قدرتهای جهان در مسیری گام بر میدارند که خود پایه گزار آن بوده اند.بنابر این نظام بین الملل هدفی مداخله جویانه در عین یکسویه بودن را دنبال میکند.با این بهانه که قدرت دفاع از حقوق ملتها را دارد.از این رو پذیرش مداخلات امنیتی و سیاسی و فشارهای اقتصادی از طرف ملتها و همچنین دولتها بسیار گران تمام خواهد شد. 

برای ما همان کافی بود که در اساسنامه و مکتوبه شیوه مدیریت جهانی غرب چیزی از سرمایه داری به چشم نمیخورد.اما اگر نمونه آن را جامعه غرب قرار دهیم نظام سرماه داری اساس مایه و ریشه و بنیان شیوه مدیریت جهانی است.چرا که بدون آن نمیتوان جوامع را به طور یکپارچه اداره کرد.پس از شکست غرب در تحمیل خاموش شیوه جهانی شدن و بوقوع پیوستن حادثه تروریستی یازده سپتامبر محوریت اصلی این شیوه مدیریت که در شیوه نامه آن نامی از آن برده نشده بود خود را آشکار کرد.در واقع این اصل که محور این شیوه مدیریت بود در تکه کلمات این اساسنامه بطور راز آمیز مخفی شده بود. 

استعمار و سرمایه داری و جنگ و جنایت در عراق و افغانستان و افزایش فشار ابر قدرت جهان و سایر هم پیمانان غرب بر ملتهای مخالف نظام قطبی نتیجه عدم تقبل اساسنامه جهانی شدن توسط ملتها بود.قطع رابطه امریکا و غرب بادولتهای مخالف و جنگ و استعمار در برخی نقاط جهان،هم پیمانی با رژیم منفور صهیونیسم،ساخت هزاران کلاهک هسته ای برای تحدید زندگی جهانیان،ساخت و احداث صدها پایگاه نظامی موشکی و استقرار ناوهای جنگی در نقاط جهان و سایر اقدامات خصمانه این نظامها از دیگر نتایج نافرمانی از این اساسنامه و شیوه نامه پلید توسط ملتهای آزاده جهان بود.


عصر طلایی نهضت تولید علم


عصر طلایی نهضت تولید علم

اواخر صده اول هجری را میتوان آغاز دوران طلایی نهضت تولید علم دانست که نقطه طلایی آن دوران هارون الرشید عباسی است که رفاه عمومی و تولید علم و انتشار کتب به حد اعلای خود میرسد و نشر علم به خارج از مرزهای سرزمین اسلامی گسترش می یابد.

در این دوران که از قرن هشتم میلادی تا قرن چهاردهم ادامه داشت هنرمندان، صنعت گران، فیلسوفان، دانش پژوهان، شاعران، مهندسان، نویسندگان، شیمی دانان، پزشکان، بازرگانان و فیزیک دانان و دیگر دانشمندان جهان اسلام، نقش به سزایی در رشد، پیشرفت و تکامل دانش و فنونی از قبیل کشاورزی، هنر، اقتصاد، صنعت، حقوق، ادبیات، دریانوردی، فلسفه، شیمی، فیزیک، جامعه شناسی، پزشکی و غیره ایفا کردند.همه این دست آورد های عظیم در کنار گسترش سرزمین های اسلامی و حفظ و نزدیکی هرچه بیشتر متفکران و دانشمندان به معارف اسلامی و فرهنگ اسلام و بومی بودن همه این تجربیات خود به تنهایی توان جامعه اسلامی برای تداوم این جنبش فکری را بیش از پیش نمایان میساخت.

در این دوران به دنبال گسترش سرزمین های اسلامی در اروپا اندیشه هایی در تفکر اسلامی حضم میشد که پیش از این اندیشه کشیشان مسیحی را دنبال میکردند.

در زمینه علوم نظامی نیز لشکریان مسلمان که برخواسته از قوای خود باوری و نیروی مثبت جامعه بود،نقش بسیار گسترده ای در پیشبرد این جریان فکری منسجم ایفا می نمود.

دوران طلایی تمدن اسلامی را میتوان از زمان پیروزی ارتش مسلمانان در قرن هشتم و نهم میلادی بر مناطق افریقا و اسپانیا و آندلس دانست که منجر به برپایی امپراطوری بزرگ اسلام شد که نواحی مرکزی و شرقی اروپا را در برگرفت.پس از برپایی امپراطوری بزرگ مسلمانان در سرزمین اعراب و لبنان و افریقا و نواحی مرکزی و شرقی اروپا پایتخت این حاکمیت عظیم که یکی از ابرقدرتهای تاریخ بشریت است از شهر دمشق به شهر بغداد منتقل شد.طولی نکشید که پیشرفتهای علمی و صنعتی شهر دمشق به بغداد نیز رسید.

ساخت دانشگاه های بزرگ و تدریس علوم عامل پیشرفت و ترقی مسلمانان شد که در سایه خلفای عباسی در این سرزمین بزرگ و پهناور آغار به کار کرده بود.ساخت بناها و مدارس و دانشگاه ها در مصر و اروپای مسلمان از دیگر خدمات و دست آوردهای این پیروزی ارزشمند به شمار میرفت.در عصر طلایی جهان اسلام علوم و فنونی نظیر طب،تعلم،تاریخ،جغرافیا،منطق ،فلسفه،کلام،صنعت،نظامی،رفاه اجتماعی و غیره در این قلمرو گسترش یافت و این ناحیه قطب دانش و فناوری در جهان شناخته شد.

در آن دوران بود که بغداد قطب علمی جهان اسلام شناخته شد و به دنبال تاسیس رصد خانه و کتاب خانه ها و دانشگاه ها و بیمارستان ها مهاجرت اندیشمندان یونانی که تمدن فراموش شده خود را در قطب علمی جهان اسلام جست و جو میکردند شدت بخشید و به همین منظور اندیشه های افلاطون و شاگردانش توانست در خدمت اندیشه اسلامی قرار گیرد و بنای فلسفه اسلامی را پی ریزی کند و در سالهای بعد بنای کار فلاسفه ای چون ملاصدرا قرار گیرد.دانشمند شیعه مذهبی که توانست بعنوان احیاگر فلسفه اسلامی مطرح شود و فلسفه اسلامی را تحت عنوان فلسفه ملاصدرا در چند اصل طبقه بندی نماید.

در این دوران در عرصه علوم طبیعی نیز جابر ابن حیان شاگرد برجسته امام صادق توانست حرف اول را در دنیای طبابت و علوم طبیعی و زیست جانوری بر کرسی بنشاند و شهرت جهانی او از هند و خراسان گرفته تا اسپانیا و مصر و شمال افریقا همه را به وجد آورد.

انبوه کتب تالیف شده در جهان اسلام مدیون حمایت بی دریق خلافت عباسی از دانشمندان و پژوهشگران مسلمان بوده است.خلفای قرون اول عباسی غالبا فرزانه و اهل دانش بودند از این رو با دانشمندان معاصر خود مباحثه و مناظراتی داشته اند.اما مسائل حکومتی و مشکلات حاکمیتی و امنیتی در سراسر قلمرو اسلامی مانع از پیوستن برخی از آنان به مجمع دانشمندان مسلمان شد.آنها غالبا مردانی متدین و اهل فضل بودن و پایبندی به فقه و احکام اسلام را میتوان مهمترین عامل حمایت آنها از علم و فناوری دانست.

سهیم الحسنی پروفسور و مهندس مکانیک اماراتی دانشگاه منچستر در خصوص کتب تالیف شده در این دوران میگوید:تعداد پنجاه هزار نسخه خطی به جا مانده مورد در نوبت بازبینی قرار گرفتهاند و هنوز پنج میلیون اند.این در حالی است که این کتب تنها بازمانده ای از انبوه کتب علمی است که توسط مسیحیان به یکجا به آتش کشیده شد


انتخابات 1392 یک حماسه سیاسی که دشمن را ناامید کرد

بالاخره انتخابات 1392 سپری شد و این انتخابات همچون انتخابات 84 و 75 سابقه ای زرین در کتاب تاریخ انقلاب محسوب میشود که پیروز اصلی آن نظام مقدس جمهوری اسلامی ومردمی است که سالها توطئه مخالفان نظام اسلامی را احساس کرده اند و به این باور رسیده اند که هدف این توطئه ها چیزی جز فروختن میهن خود به سلطه طلبان نبوده است.حضور گسترده ملت در این انتخابات با همه تبلیغات سوء دشمن و نا امن سازی رای ملت نشانگر این مدعا است. عده ای از تحلیلگران میگفتند همه ی آنچه در جریان انتخابات و پس از آن رخ داد سناریوی از پیش طراحی شده ای بود که رهبر ایران آن را به پیش برده است.درواقع عده ای انتخاب دکتر حسن روحانی به ریاست جمهوری دولت یازدهم را سیاست رهبری نظام میدانند.آنها اینگونه دلایل خود را اثبات میکنند که همه حاشیه سازی ها و سخنانی که پیرامون ورود آقایان هاشمی ،مشایی و منوچهر متکی و خاتمی به گونه ای باهم تنظیم شدند که همه چیز به نفع نظام به پیش برود. .  

ادامه مطلب ...

آغاز نهضت علمی و افول امویان

در آستانه فروپاشی نظام اموی و تسلط حاکمانی جدید با ادعا های واحی که توانی برای اعمال قدرت در برابر انقلاب فکری و فرهنگی شکل گرفته را نداشتند،رفته رفته نشاط علم و دانش در میان نسل جوان فوران کرد و حلقه های درس و بحث بطور نسبی شکل گرفت.تاسیس دانشگاه ها و مراکز علمی توسط برخی دانشمندان مطرح آن روزگار آغاز شد و مهاجرت علاقه مندان به علم به خصوص نسل جوان از روستاها و دهکده ها به شهر های بزرگ آن زمان گسترش یافت.رقابت های سرسختانه ای میان مدرسان مراکز علمی برای جذب طلاب و علاقه مندان علم شکل گرفت.
همه این اقدامات نوید بخش آغاز یک جنبش بزرگ فکری در همه عرصه های علم بود.این جنبش فکری ثمره سالها تلاش پیامبر اسلام و از جان گذشتگی و فدا کاری زنان و مردانی بود که در راهی که به آن امید داشتند تلاش کردند.درختی که در حال رشد و فزونی بود نتیجه خون هایی بود که بر زمین جاری شد تا همگان بر تزویر حاکمان جاهل و منافق عصر امویان ایمان پیدا کنند و خود به این نتیجه برسند که خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر به خواست خود آنها.

 

ادامه مطلب ...

اسلام همه جانبه و جدایی دین از سیاست

اسلام همه جانبه و جدایی دین از سیاست

تئوری جدایی دین از سیاست نظریه ای است که در بعد مدنیت و ماتریسم مطرح شده است.گرچه این اصل شباهت زیادی به اصول مکتب سکولار دارد اما نمیتوان جدایی دین از سیاست را با سکولاریسم یکی دانست.طبق این تئوری دین که بعدی روحانی و معنوی برای انسان دارد قادر به دخول در عرصه پابلیک و سیاست نخواهد بود و در صورت دخول دین به سیاست جامعه متحجر میشود.درواقع توسعه مادی جامعه ملزم قبض شریعت از صحنه حاکمیتی است و قوانین و عرفانهای دینی در اعمال سیاست هیچ نقشی ندارد.اگر سکولاریسم را در بعد وسیع تر جست و جو کنیم آن را مادر متد حاکمیت لیبرال دموکراسی خواهیم یافت.

طبق ایدئولژی اسلام مبتنی بر لازمه دخول شریعت در عرصه سیاسی باید چنین جدایی دین از سیاست را به چالش کشید:

طبق نظر اسلام و مسیحیت و ادیان الهی خداوند موجودات را به سه گونه خلق کرده است.اول نوع ملائکه الهی که وجود آنها در عرفانهای الهی ثابت شده است.اصالت وجود این دسته از موجودات جنبه روحانی داشته و عدم توانایی انتخاب از ویژگی های بارز آنهاست.دسته دیگری از موجودات مخلوق الهی حیوانات هستند که از روی غریزه روحیاتی شهوانی و تمایلاتی دارند.اگر احساسی هم در روابط آنها وجود دارد از روی غریزه است.

خداوند انسان را موجودی آفرید میان ملائکه و حیوانات.هم بعد روحانی و توانایی رستگار شدن را به او عطا کرد و هم غریزه و بعد تمایلاتی از نوع حیوان را.به او توانایی انتخاب و تعقل و تفکر عطا نمود تا به درستی و در راه سعادت از آن استفاده کند.

بنابر این اگر بعد شهوانی و تمایلاتی را نادیده گیرد بعد روحانی او بروز میکند و در این صورت توانایی انتخاب و تعقل را از دست میدهد و از این نظر همانند فرشتگان است و از درجه او که اشرف مخلوقات خداوند است کاهش میابد. حال اگر بعد روحانی خود را نادیده گیرد حیوانی میشود که نه توانایی انتخاب دارد و نه توانایی تفکر و تعقل.اگر هم بیندیشد و محبت و عشق و علاقه ای پیشه کند از نوع حیوانی است و مشروط به غریزه است.