یادداشت های سیاسی

یادداشت های سیاسی

وبلاگ شخصی علی مستاجران
یادداشت های سیاسی

یادداشت های سیاسی

وبلاگ شخصی علی مستاجران

بازخوانی عوامل قبل و نتایج بعد از 18 تیر

حادثه کوی دانشگاه و مجموعه اقدامات آشوب طلبانه قبل از آن و کلیه اقدامات رسانه ای که پس از آن واقعه دردناک صورت گرفت،اولین مرحله در پیاده سازی پروژه براندازی نرم یا انقلاب مخملی است که از طریق نافرمانی مدنی در ایران دنبال میشود.با برسی نقش چهره های مطرح سیاسی و مذهبی دخیل در بروز این واقعه تلخ و نقش رسانه ها و مطبوعات زنجیره ای در جریان آشوب های کوی دانشگاه همگی در زمره طرح نافرمانی مدنی قرار میگیرد که تبدیل این اعراضات به اختشاش و آشوب از مهم ترین عامل وقایع 18 تیرماه است.البته لازم به ذکر است که نقش نشریات و روزنامه های زنجیره ای قبل و بعد از حادثه کوی دانشگاه انکار ناپذیر نیست.نقش روزنامه سلام به مدیر مسئولی مرد خاکستری اصلاحات و تیتر کذب این روزنامه در جهت تخریب وزارت اطلاعات در عوض حفظ حیثیت از دست رفته این نهاد اثر گذار و تشویق دانشجویان و مردم به نافرمانی مدنی زمینه ساز این واقعه گردید که زمزمه سایه اصلاحات یعنی تاج زاده در گوش فریب خوردگان و آشوب طلبان18تیر و تشویق اذهان دانشجویان به سنگر بندی در کوی دانشگاه این محیط آشوب زده را بیش از پیش تقویت نمود و فضایی جنگی را در حومه کوی دانشگاه حاکم ساخت.اقدامات برخی چهره ها و نشریات اصلاح طلبان در جهت تقویت نافرمانی مدنی در کشور هیجان سیاسی در جامعه را افزایش داد.در این راستا تجدید نظر طلبان قصد داشتند که با روانه ساختن دانشجویان به بیت رهبری،از اهرم اجتماعی برای ایجاد اصلاحات در قانون اساسی بهره ببرند و اقدامی را که از راه های قانونی و سیاسی نتوانسته بودند بکار بگیرند،از طریق نافرمانی مدنی و زیر پا گذاشتن قانون و به خطر انداختن امنیت ملی به سرانجام برسانند.در مجموع وقایع ماه های قبل از این حادثه در جریان کنفرانس برلین و بازتاب های رسانه ای پس از آن و البته افشای توطعه درون سازمانی در وزارت اطلاعات توسط عوامل مشکوک را باید از جمله این موارد بر شمرد.
اما هدف این مقاله بازنگری در امر این توطعه درون سازمانی نیست و تنها به این جمله بسنده میکنیم که اکنون با بازخوانی حوادث پیش و پس از افشای ماهیت پروژه قتل های زنجیره ای و تفاوت های گسترده آن با وقایع مشابه نظیر میکونوس و حتی روند افشای این واقعه و روند مشکوک محاکمه سعید امامی و اخباری مبنی بر زنده بودن این شخصیت سیاسی و حتی نظریاتی مبنی بر بیگناهی معاون وزیر اطلاعات وقت و طعمه سازی در این جریان میتوانیم بصورت نسبی به این نتیجه برسیم که پروژه قتل های زنجیره ای اساسا امری هدایت شده از ناحیه برخی چهره های سیاسی برای آسیب رسانی به نظام و ترغیب جامعه به نافرمانی مدنی بوده است.
چهره هایی که غالبا یا فراری شده اند و یا اکنون به جرم تلاش برای کودتا و وطن فروشی در جریان فتنه سال 88 در زندان به سر میبرند که اکنون نام بردن از این شخصیت ها ما را از رسیدگی به مبحث اصلی باز میدارد.
کلیه اقدامات ذکر شده از جمله عواملی بود که یک اعتصاب کوچک را به یک اعتراض بزرگ و یک آشوب عمومی مبدل ساخت که آن را باید فاقد اساس و پایه ای محکم دانست که دلیل اصلی آن انتشار شایعات و نفوذ عناصر سرویس های جاسوسی بیگانه در میان معترضان بود که موجب آشوب گسترده مقابل ساختمان وزارت کشور گردید و خطر حمله آشوب طلبان را به ساختمان وزارت کشور افزون ساخت و در همین راستا بود که نیروی انتظامی وارد عمل شد.اما دخالت نیروی انتظامی در جریان این وقایع موجب جریحه دار شدن احساسات عمومی گشت و سیل گسترده ای از جمعیت به معترضان پیوستند.در این مدت،احتمال ورود معترضان به خیابان جمهوری بالا گرفت و سپاه پاسداران این خیابان را بعنوان خط قرمز خود معرفی نمود.البته باید این مسئله را ذکر نمود که این اعتراض گسترده پس از انتشار خبر بستن خیابان جمهوری توسط سپاه پاسداران به پایان رسید اما حضور چهره شاخص اصلاحات مصطفی تاج زاده در میان معترضان و ترغیب آنها به سنگر بندی در کوی دانشگاه این حادثه را تا پاسی از شب تداوم بخشید.در برسی این داستان به وضوح میتوانیم نقش برخی مشاوران رییس جمهور وقت در دامن زدن به پروژه نافرمانی مدنی را مشاهده نماییم.
لازم به ذکر است که نامه نگاری فرماندهان سپاه به رییس جمهور خاتمی مبنی بر تشکیل جلسه شورای عالی امنیت ملی با بی رغبتی رییس جمهور مواجه شده بود که این امر نیز تشنج و بروز خطر را تقویت میکرد.هرچند جلسه شورای عالی امنیت ملی با تاخیر چند ساعته به علت تاخیر حسن روحانی در بازگشت به ایران برگزار شد اما تصمیم این شورا به مدیریت حسن روحانی بر آن شد تا بسیج با ورود به کوی دانشگاه به سرعت به این قائله خاتمه بخشد.سرانجام این توطعه شوم با حضور حماسی مردم در 23 تیر در راستای حمایت از نظام و رهبری خنثی گردید.