یادداشت های سیاسی

یادداشت های سیاسی

وبلاگ شخصی علی مستاجران
یادداشت های سیاسی

یادداشت های سیاسی

وبلاگ شخصی علی مستاجران

مکتب مطهر/خلاصه کتاب انسان کامل

کتاب انسان کامل یازدهمین کتابی است که از آن خلاصه برداری کرده ام.علاقمندان به مطالعه کتب استاد مطهری و کسانی که به دنبال تنظیم اساس و پایه فکری خود در  علوم انسانی هستند میتوانند با مطالعه خلاصه این کتب و پیدا کردن ذهنیت کلی نسبت به محتوای آن اقدام به مطالعه این آثار ارزشمند نمایند.کتاب انسان کامل مجموعه ای است از سخنان استاد شهید مرتضی مطهری که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی نقل شده است و پس از آن به همت شاگردان ایشان جمع آوری گردیده است.نکات مهم و کلیات آن بدین شرح است:

1-انسان بر دو قسم است.انسان سالم و انسان معیوب.انسان سالم خود به دو دسته انسان سالم کامل و انسان سالم غیر کامل تقسیم میشود.

2-درقرآن سخن از انسان کامل نشده است.اما سخن از مسلمان کامل به میان آورده شده است.

3-مسلمان کامل یعنی انسانی که در اسلام به کمال رسیده است و مومن کامل یعنی انسانی که در نور الهی به کمال رسیده باشد.

4-دو راه برای شناخت انسان کامل وجود دارد.یکی تفحص در بیان قرآن و سنت و احادیث و دیگری تفحص در عینیت است مثل شناخت بندگاه صالح خدا و پیامبر و ائمه اطهار ومعصومین

5-انسانی که میخواهد انسان کامل شود،وقتی یک نمونه عینی از انسان کامل را یافت باید آن را با قرآن و سنت و احادیث و اخلاق تطبیق بدهد و سپس شیعه و پیرو او گردد.

6-فرق تمام و کمال:تمام به معنی به نهایت رسیدن شیع در سطح افقی است و کمال به معنی به نهایت رسیدن شیع در سطح عمودی است.کمال یک درجه از تمال بالاتر است.تمام شدن یک چیز جنبه بالقوه دارد و کامل شدن یک چیز جنبه بالفعل شدن.برای مثل میگویند فلان کس عقلش کامل شد.یعنی قبلا عقل داشته است و عقلش تمام بوده است و امروز کامل شده و جنبه ی بالفعل پیدا کرده است.

7-اولین کسی که در جهان اسلام تعبیر انسان کامل را بیان کرد محی الدین عربی بود.امروز فلاسفه غرب بر این تعبیر کتابهای بسیاری نوشته اند و اکنون هم تحقیقات وسیعی صورت میگیرد.

8-انسان از تن و روح تشکیل شده است و این دو هیچ کدام بر دیگری مسلط نیستند از این رو بر هم تاثیرات متقابل دارند.خدا میگوید فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا.یعنی بیماری و آلودگی روح منجر به بیماری روانی و جسمی میشود.خداوند در قرآن میفرماید که کتاب برای شفای بیماران نازل شده است.بیماری روح،انسان را از کمال دور میکند.

9-قرآن میخواهد انسان کامل بسازد.پس در درجه اول باید انسان سالم را بسازد و انسان سالم کسی است که از بیماری ها و آلودگی ها در امان باشد.

10-غرور،کینه،عقده،حسد،ریا از بدترین بیماری های روحی هستند که انسان را تام بودن دور میکنند.لذا بر انسان لازم است از این مسائل دوری کند.

11-مسخ شدن یعنی تبدیل شدن یک جامعه به میمون،خرس و... که در اثر نفرین پیامبری صورت گرفته است.مثلا میگویند فلان امت مسخ شدند.

12-اساس برنامه ماه مبارک رمضان برنامه انسان سازی است.یعنی انسان های معیوب خود را تبدیل به انسان های سالم و انسان های سالم خود را تبدیل به انسان های کامل نمایند.

13-استاد مطهری به سبب مجد و بزرگی نهج البلاغه میفرماید که من نمیتوانم بگویم این کتاب کتاب علی است.چون مطالعه هر بخشی از آن انسان را به یاد کلمات دانشمندان به خصوصی میاندازد و یک جای آن را که انسان میخواند فکر میکند که این را محی الدین عربی گفته و یک جای دیگر ابن سینا و یک جای دیگر فارابی و... انگار که علی علیه السلام جامع همه ی دانشمندان و عالمان است.

14-استاد مطهری با بیان روایات و داستان های فراوان به توصیف شخصیت امام علی علیه السلام میپردازد و به این نتیجه میرسد که امام علی علیه السلام یک انسان کامل است و انسان کامل میبایست چنین صفات انسانی را در خود نهادینه سازد تا کامل شود.

15-انسان بودن انسان به معنویات اوست که فغدان معنویت در غرب حرکت های اعتراضی فراوانی را در غرب ایجاد کرده است و این جریان ها برای پر کردن خلاهای معنوی خود به عرفان های کاذب پناهنده شده اند.

16-از نظر فلاسفه،عقل ذات انسان است و هر چیز غیر از عقل در حکم ابزار قرار میگیرد.اما عرفا من انسان را به دل تعبیر میکنند و دل را ظرف عشق مینامند و آن ظرف عشق را که پر از عشق شده است بعنوان اصل انسان معرفی میکنند و فکر و عقل را در حکم ابزار قرار میدهند.عارف عقیده دارد که این ظرف عشق یا همان دل مختص انسان نبوده و همه موجودات از آن بهره مند هستند که معشوقشان کمال هستی یعنی خداوند است.

17-فیلسوف میگوید فکر کن و درس بخوان و از محضر استاد استفاده کن اما عارف میگوید تو خود حجاب خودی و خودت باید خودت را تزکیه کنی و همه قابلیت ها در درون تو نهفته شده است.

18-امروز این مطلب ثابت شده است که گاهی در شعور باطن انسان ، شرارتهائی رسوب می‏کند که چون در بیرون نیست و رسوب کرده و در ته حوض‏ است ، انسان خودش از وجود آنها آگاه نیست و فقط در یک شرائط خاصی‏ است که محرکاتی پیدا می‏شود و انسان یکمرتبه می‏بیند که از آن عمق عمق‏روحش  این رسوبات  بالا می‏آید که آدم خودش تعجب می‏کند و باور نمی‏کند که در درونش چنین چیزهائی وجود داشته باشد . گاهی انسان ، خودش به‏ خودش ایمان پیدا می‏کند : وقتی به خودش نگاه می‏کند می‏بیند در قلبش‏ هیچگونه کدورتی نیست ، کینه و حسدی نسبت به کسی ندارد ، تکبر و عجبی‏ ندارد ، و واقعا هیچیک از اینها را در خودش نمی‏بیند ولی یک موقع به‏ تعبیر قرآن " امتحان " پیش می‏آید و در امتحان یکمرتبه انسان می‏بیند که‏ تکبرها و عجبهائی از درونش بیرون آمد ، حسدها و کینه‏ها و عقده هائی از درونش بیرون آمد که آن سرش ناپیداست 

19-مولوی می‏گوید: 

 نفست اژدرهاست او کی مرده است

                                               از غم بی‏آلتی افسرده است

نفس انسان ، حالت مار افعی را دارد . مار افعی در زمستان حالت‏ یخ‏زدگی و کرخی پیدا می‏کند و اگر انسان به آن دست هم بزند ، تکان نمی‏خورد و اگر بچه‏ای با آن بازی کند او را نیش نمی‏زند و انسان خیال می‏کند که این‏ مار به خوبی رام شده است . اما وقتی آفتاب گرمی به این مار بتابدگویی  یکمرتبه عوض می‏شود و چیز دیگری می‏شود خیال نکن که نفست مرده است ، او اژدهائی یخ زدهاست ، اگر حرارت به‏ آن بتابد ، آن وقت می‏فهمی چه خبر است!