یادداشت های سیاسی

یادداشت های سیاسی

وبلاگ شخصی علی مستاجران
یادداشت های سیاسی

یادداشت های سیاسی

وبلاگ شخصی علی مستاجران

چرا امریکا ترکیه را به رسمیت میشناسد؟

ترکیه از بدو تاسیس و شکل گیری آن بنا به قرارداد لوزان قدم هایی در راستای هماهنگی با سیاست های انگلیس برداشته است و امروز نیز خود را با امریکا هماهنگ ساخته اما ایدئولوژی اسلام سیاسی اخوان المسلمین مصر،به هیچ وجه مناسبتی با ایده امریکا در خصوص منطقه ندارد.من فکر میکنم ترکیه به دنبال نوعی حکومت اسلامی سنی در مقابل مدل ایرانی آن است و تلاش میکند با کسب تجربه از یک سال حکومت مرسی بر مصر،ایدئولوژی اسلام سیاسی اخوان المسلمین را غنای بیشتری بخشد گرچه شاید در برخی موارد نظری نیز به مدل سیاسی ایران داشته باشد.اردوغان به دنبال شیوه ای است که بتواند قانون اساسی را تغییر دهد و اختیارات رییس جمهور و نخست وزیر را به میزان یکسانی نسبت به سایر مقامات اجرایی افزایش دهد و مجلس را تحت فرمان خود در آورد و به نوعی به مقام رهبری ترکیه نایل آید.سیستمی که ممکن است اردوغان در آینده در کشورش پیاده سازی کند مدلی در مقابل اسلام ایرانی و اسلام وهابی عربستان خواهد بود و آن را باید پس از اسلام شیعی ایران و اسلام وهابی عربستان سومین مدل اسلام سیاسی در جهان معرفی کرد.با این وجود این سوال مطرح است که چرا امریکا که به این مسایل واقف است،با ترکیه همکاری میکند؟مسئله ای که باید مدنظر قرار گرفته شود آن است که ایالات متحده به هیچ وجه قدرت سابق خود را ندارد و ناچار است در مقابل برخی اعمال متحدان خود که خلاف خوشایندش است حالت انفعال به خود بگیرد و با آنها درگیری و مشاجره پیدا نکند تا قدرت حبابی خود را از چشم جهان پوشیده نگاه دارد.ترکیه و عربستان ممکن است در برخی موارد اقداماتی انجام دهند که مورد خوشایند امریکایی ها نباشد اما امریکا میداند که ترکیه کشوری شکوفا است و از اقتصاد قدرتمند و ترکیبی برخوردار است اما بازهم تلاش میکند که با همین متحدان نیم ساخته امنیت اسراییل در منطقه را تامین کند و جای پای خود را در خاورمیانه محکم تر سازد.
علاوه بر مسایل یاد شده آنکارا در امور حمایت از پناهندگان سوری اقدامات بشر دوستانه ای را انجام داده است و توانسته جای خود را در جامعه جهانی باز کند.علاوه بر این به آموزش مخالفان معتدل سوری در خاک خود میپردازد تا با وارد کردن وهابی ها به خاک سوریه اعتماد امریکا را بیش از پیش جلب کند.البته هدف اصلی ترکیه را نمیتوان جلب اعتماد امریکا دانست چرا که اگر اردوغان تنها این را میخواست با قانونی شدن همجنس بازی و ممنوعیت حجاب در کشورش موافقت میکرد تا وارد اتحادیه اروپا شود اما او در مقابل این خواست اروپایی ها مقاومت کرد و امروز نیز در تلاش است که با قدرتمند ساختن اقتصاد ترکیه به نحوی وارد اتحادیه اروپا شود که آرمان ها و ارزشهای خود را حفظ نماید که این قطعا به معنای تسلیم اتحادیه اروپا در مقابل این کشور اسلامی خواهد بود.اما با این حال ممکن است فرد دیگری در انتخابات ترکیه رای بیاورد که با همجنس بازی در ترکیه موافقت کند و وارد اتحادیه اروپا شود.همین مسئله موجب شده است امریکا در خصوص ترکیه محتاط عمل کند و روابط صمیمی خود را با این کشور ادامه دهد به امید این که کسی در انتخابات بعدی رای بیاورد که کاملا در خدمت امریکا و اهداف غرب در منطقه باشد.اما من فکر میکنم شکست اسلام گرایان در ترکیه بسیار بعید باشد چرا که شرایط جهانی به سمتی رفته است که مردم خاورمیانه به اسلام گراها بهتر اعتماد میکنند مگر آن که همانند گذشته کودتایی شکل گیرد و اردوغان با همه تفاومت هایی که با مرحوم اربکان دارد به سرنوشت او دچار شود اما با این حال کودتا علیه اسلام گرایان در مصر و ترکیه از سابقه طولانی بهره مند است. مسئله دیگر در خصوص اقدامات مسئولانه ترکیه در قبال امریکا این است که اردوغان اصلاحاتی را نیز در سیاست این کشور پدید آورده است.چند سال پیش شاهد آن بودیم که اردوغان همه متهمان به کودتا را به سختی مجازات کرد و برخورد قاطعی با مفسدان اقتصادی از خود نشان داد و از طرف دیگر به تازگی توانست نمایندگان حزب کارگر کردهای ترکیه را در مجلس بپذیرد.حزب کارگر کردهای ترکیه را باید اساسی ترین خطر برای ترکیه دانست که او با این اقدام توانست این آتش احتمالی را در کشورش خاموش نماید.او همچنین تلاش کرده است تا صلاحیت های رییس جمهور را در قانون اساسی تغییر دهد که با مطالعه دیدگاه های او در این خصوص خواهیم فهمید که او به دنبال آن است که ریاست جمهور در ترکیه را در مقام رهبری حکومتی که بنا خواهد کرد حفظ نماید.
با وجود همه اقدامات اردوغان که ترکیه را از غرب دور میسازد به نظر میرسد او میخواهد اروپا را به سمت خود جذب کند نه این که جذب اروپا شود.من فکر میکنم رهبران اروپا در آینده از عدم پذیرش ترکیه در اتحادیه اروپا پشیمان خواهند شد و خواهند فهمید که اگر ترکیه را در این اتحادیه پذیرفته بودند هیچگاه ترکیه به این سمت کشیده نمیشد.امروز خاورمیانه به حدی به آرمان واقعی خود نزدیک شده است که منافع امریکا حتی در بین متحدان خود نیز به خطر افتاده و خود امریکایی ها نیز با ملاحظه به شرایط موجود مینگرند از این رو ممکن است در آینده فاصله ترکیه از امریکا افزایش یابد و امریکا ناچار باشد که ترکیه را تحمل کند تا قدرت پوشالین و حباب مانند خود برای همگان معلوم و مشخص نگردد