یادداشت های سیاسی

یادداشت های سیاسی

وبلاگ شخصی علی مستاجران
یادداشت های سیاسی

یادداشت های سیاسی

وبلاگ شخصی علی مستاجران

کاخ سفید و کرملین،کردها را چگونه می¬نگرند؟/کردها، ابزار رقابت امریکا و روسیه در منطقه

مقدمه:منطقه خاورمیانه در دوران کنونی یکی از پر تنش ترین دوران های تاریخی خود را تجربه میکند و این بار علاوه بر بازیگران ملی،بازیگران قومی و مذهبی نیز پا به میدان نبرد گذاشته اند تا از حقی که از آن سخن به میان می آورند دفاع کنند.جنگی که چیزی کم از یک جنگ جهانی ندارد.پیش بینی روند جنگی که در اثر بی ثباتی و عدم اقتدار دولتهای مرکزی آغاز شده است کاری بسیار دشوار است و عوامل پیش بینی نشده بیش از روندها در آینده جنگ موثر خواهد بود.

کردها نیز درکنار نیروهای ملی نقش قابل توجهی را در منطقه ایفا میکنند که در معادلات منطقه ای نمیتوان از این نقش موثر چشم پوشی کرد.کرد را نباید یک نیروی ملی دانست چرا که حتی در عراق ،اقلیم کردستان زیر سایه بغداد به سر میبرد، چه برسد به سوریه و ترکیه.پس کردها را باید یک نیروی قومی دانست که این میدان جنگ حاضر شده اند و برای احقاق حقوقی که مدتهاست بنا به ملاحضات قومی از آن سخن به مان می آورند اسلحه به دست گرفته اند.از این رو در شرایط کنونی شاهد کمکهای مالی،تسلیحاتی و لجستیکی کشورهای دخیل در این نزاع منطقه ای نظیر ایران،امریکا و روسیه و عربستان و ترکیه هستیم.

 

-تفاوت رفتاری امریکا و روسیه در برخورد با کردهای سوریه چیست؟

سیاست کلی روسیه در برخورد با کردها با سیاست منطقه ای امریکا بسیار متفاوت است.هرچند هر دو این دولتها، کردهای سوریه را در مقابل تروریست ها تقویت میکنند اما اهداف روسیه از این اقدام ،متفاوت از اهداف امریکا است.روسیه در تلاش است تا با تقویت کردهای سوریه،صرفا آنها را به بازوی قدرتمندی علیه تروریست ها مبدل سازد.درحالی که امریکا بارها هدف از کمک به کردها را کمک به احقاق حقوق آنها دانسته است که در این راستا لازم است اقدام امریکا را یک اقدام مداخله جویانه بدانیم چرا که احقاق حقوق کردها یک امر داخلی در نظام سیاسی سوریه است.اما مبارزه با تروریسم و تقویت کردها در قبال تروریست ها ،مداخله در امور داخلی سوریه محسوب نمیشود.کردهای سوریه که تا پیش از آغاز بحران ،از کمترین حقوق خود نیز برخوردار نبودند و هرگونه اعتراض آنها با سرکوب شدید امنیتی روبرو میشد از زمان آغاز بحران تاکنون توانسته اند در این رقابت خود را بالا بکشند و به یکی از نیروهای پیروز تبدیل شوند.لذا باید این مسئله را به قطع عنوان کرد که سوریه جدید هرچه که باشد،ترکها در آن نقش قابل توجهی را ایفا خواهند کرد.اکنون برای کردها سه راه وجود دارد.استقلال،خودمختاری،مشارکت سیاسی.

روسیه بعنوان یکی از اصلی تیرنیروهای درگیر در منطقه و مخصوصا در سوریه که بعنوان حامی بشاراسد خوانده میشود،سیاستی را در پیش میگیرد که کردها را صرفا بعنوان ابزاری برای وصول به اهداف خود در نظر گیرد و در کل آنها را یک ملت واحد نمیداند.اما باید این مسئله را نیز در نظر داشت که روابط تیره مسکو و آنکارا میتواند محرکه ای برای تقویت نیروهای کرد در نوار شمالی سوریه باشد تا با همگرایی با سایر کردها مخصوصا کردهای ترکیه فشار سیاسی بر دولت ترکیه را افزایش دهد.پس کمکهای نظامی روسیه به کردهای سوریه را نمیتوان صرفا بعنوان تجهیز کردها در قبال تروریست ها متصور شد.درکل باید این حقیقت را پذیرفت که از دید مسکو،به همان اندازه که سوریه برای روسیه اهمیت دارد ترکیه هم مهم است.به نوعی باید بگویم روسیه ترکیه را بسیاری جدی میگیرد که این به روابط خصمانه آنها باز میگردد و ربطی به بحران تروریسم در منطقه نداشته است.البته لازم است این نکته را نیز بگویم که کاخ سفید نیز به ناچار با کمک های نظامی خود به کردها برای بازپس گیری رقه از دست تروریست ها ،نقش قابل توجهی را در خشمگین کردن آنکارا داشته است.آنکارا نیز بارها با اعتراض به کاخ سفید از دولت امریکا خواسته است که دست از کمک به کردها بردارد تا بیش از این بر نزاع کردها با ترکیه دامن زده نشود.با این همه باید بگویم سوریه نقطه ثقل درگیری ها است و رقابت کردهای عراق و ترکیه با بغداد و آنکارا،بسته به روابط دولتهای دخیل در این نزاع منطقه ای دارد.

روسیه و کردهای ترکیه:

روسها از زمان فروپاشی عثمانی تا قبل از پایان جنگ سرد،بارها با تکها جنگیدند و امریکا نیز همیشه ترکیه را به چشم یک نیروی موثر برای کاهش نفوذ شوروی در منطقه و حتی به شکست کشاندن سیاست های مسکو می­نگریست.ورود ترکیه به ناتو نیز بیش از پیش بر این نزاع افزود اما سرانجام با پایان جنگ سرد،این روابط خصمانه رو به سردی گرایید و روسها تصمیم به همکاری با ترکها در حوزه انرژی و مبادلات تجاری با حجم بالا اتخاذ نمودند.کردها نیز همیشه برای آنکارا از حساسیت خاصی برخوردار بوده اند و این امر طبیعی بود که تا زمانی که ترکیه رابطه خصمانه ای با روسیه نداشت، تحریک کردها توسط مسکو میتوانست روابط این دو دولت را تیره سازد.لذا روسیه از پایان جنگ سرد تا سال 2015از هرگونه دخالتی در امور داخلی ترکیه خودداری نمود.حتی آغاز بحران سوریه و اختلاف نظر مسکو و آنکارا نیز نتوانست روابط خصمانه ای را بر این دو دولت حاکم سازد.اما مورد هدف قرار گرفتن سوخو روسی توسط جنگنده ارتش ترکیه که در حین عملیات ضد تروریست ها در نوار مرزی ترکیه با سوریه مشغول بمباران مواضع تروریست ها بود ،روابط مثبت آنکارا و مسکو را از یکدیگر گسست و از آن پس دولت ترکیه از طرف پوتین متهم به خریداری نفت داعش و همکاری با تروریست ها شد.اظهارات پوتین در قبال اعلان جنگ ترکیه تا جایی جسورانه بود که بسیاری از مقامات روس اظهارات بسیار تند تری را علیه ترکیه روا داشتند و در نهایت مسکو تصمیم به تحریم اقتصادی ترکیه و حمایت از حزب دموکراتیک خلق کرد در ترکیه گرفت.از این زمان بود که مسکو از صلاح الدین دمیرتاش استقبال کرد و دخالت در امور ترکیه را با حمایت آشکار از کردهای ترکیه آغاز نمود و از اینجا بود که خشم اردوغان و اغلو از رهبر حزب دموکراتیک خلق کرد منجر به درگیری دولت با عناصر پ.ک.ک شد.پس از این ترکیه با ادعای کمکهای مالی و تسلیحاتی و لجستیکی روسیه از پ.ک.ک ارتش خود را روانه شمال عراق کرد که این امر موجب واکنش شدید امریکا و روسیه شد.روسیه در قبال کردهای ترکیه در تلاش است تا موضعی مخالف امریکا اتخاذ کند و بر این سیاست خاص خود استوار است تا با حمایت سیاسی و حتی بنا به شواهدی با کمک های نظامی ،آنها را در قبال اردوغان و اغلو تقویت کند که این را باید مداخله آشکار روسیه در امور ترکیه دانست که در نهایت به مواضع خصمانه این دو دولت در جریان مداخلات ترکیه در سوریه و از همه مهمتر شکار جنگنده ارتش روسیه در خاک ترکیه باز میگردد.اما سیاست امریکا در قبال کردهای ترکیه،دعوت طرفین به خویشتن داری است و به نوعی باید گفت امریکا خواهان ترکیه یکپارچه است تا بتواند اهداف خود در منطقه را محقق سازد که این برای کاخ سفید اهمیت بخصوصی دارد.

روسیه و کردهای عراق:

روسها از زمان شوروی روابط دوستانه ای را با خانواده بارزانی داشته اند.هرچند این روابط دوستانه نتوانسته است جلوی نفوذ امریکا در اقلیم کردستان را بگیرد اما به هر حال تا حدود قابل توجهی توانسته است کردها را به روسها وفادار سازد.روسیه را باید یکی از مخالفان تجزیه عراق دانست.زیرا مسکو به خوبی میداند تجزیه عراق و جدایی رسمی اربیل از بغداد تنها به نفع امریکا خواهد بود و در این جریان چیزی نصیب روسها نخواهد شد.کردهای عراق،بیشترین کمک های مالی و نظامی را از روسیه و امریکا دریافت میکنند و به لحاظ لجستیکی توسط امریکا سازماندهی میشوند تا به اهداف مشخصی در عراق برسند.گرچه روسیه از حامیان کردهای عراق است اما بدون هماهنگی بغداد کمکی را روانه اربیل نمیکند.درحالی که واشنگتن بارها برای کمک به اربیل،از هرگونه هماهنگی با بغداد خودداری کرده است.کمکهای لجستیکی امریکا نیز اغلب برای دفاع از شهرها و روستاهای اقلیم کردستان و چراغ سبز به کردها برای جدایی طلبی بوده است در حالی که هدف اصلی مسکو از کمک نظامی به اربیل،جلوگیری از نفوذ آنکارا و سازماندهی کردها برای مقابله با تروریست ها معرفی شده است.این درحالی است که امریکا سعی دارد در کنار کمک های نظامی خود به اقلیم کردستان، سودای تجزیه طلبی را در سر کردها بپروراند.