یادداشت های سیاسی

یادداشت های سیاسی

وبلاگ شخصی علی مستاجران
یادداشت های سیاسی

یادداشت های سیاسی

وبلاگ شخصی علی مستاجران

تجدید نظرطلبان گذشته،اصلاح طلبان امروز/اهداف تجدید نظر طلبان از دامن زدن به پروژه نافرمانی مدنی در عصر اصلاحات چه بود؟

تجدید نظرطلبان گذشته،اصلاح طلبان امروز/اهداف تجدید نظر طلبان از دامن زدن به پروژه نافرمانی مدنی در عصر اصلاحات چه بود؟
اکبر گنجی که در جریان کنفرانس برلین ابراز امیدواری کرده بود انقلاب چک اسلواکی مدلی برای انقلاب نرم ایران قرار گیرد پس از ورود به ایران به جرم به خطر اندازی امنیت ملی با حکم مراجع اطلاعاتی و قضایی زندانی شد.پس از آن سیل عظیم دعوت مردم و جوانان به نافرمانی مدنی از طریق رسانه های بیگانه آغاز گردید اما این پروژه با استقبال مردمی روبرو نشد اما در این راستا خواص جامعه را باید اولین فریب خودگان این پروژه دانست.
اولین اقدام رسمی نافرمانی مدنی با اقدام بچگانه و خلاف عرف جمعی از نمایندگان مجلس در استعفای دست جمعی و تحصن و اعتصاب غذای آنان در مجلس آغاز گردید.این اقدام و اقدامات بعدی مبنی بر ایجاد تاخیر در انتخابات که از جمله بروژه های تولیدی بنیاد سوروس به ریاست جورج سوروس شمرده مبشد و ظرفیت های اجرایی آن در ایران شناخته شده بود با اقدام به موقع رهبری و حضور مردمی خنثی گردید.به اعتراف حاله اسفندیاری حلقه اتصال عوامل خائن داخلی با بنیاد سوروس،این بنیاد در پی ایجاد پایگاهی امن در ایران است که به این واسطه پروژه براندازی نرم را در ایران کلید بزند.حاله اسفندیاری در اعترافات خود میگوید که کیان تاج بخش کسی بوده است که تلاش کرده تا این پایگاه امن را در میان حلقه های دانشچویی بنا نهد.
کیان تاج بخش با تدریس مبانی و اصول براندازی نرم از دیدگان سوروس برای جوانان در ایران ،بعنوان مدیر این پایگاه امن سعی کرد تا این شبکه عظیم را در میان دانشگاه های کشور بوجود آورد.
عدم وجود پایگاه اجتماعی برای تجدید نظر طلبان ،آنان را بر آن داشت تا برای رسیدن به اقراض خود دست به دامان بنیاد های بیگاه نظیر بنیاد مارک پالمر و بنیاد دموکراسی و بنیاد سوروس در خارج از ایران شوند و بالطبع مورد نفوذ گسترده سرویس های اطلاعاتی بیگانه نیز قرار گرفتند و به نحوی خود و همه وابستگان به خود را در زمره خائنین به کشور در آوردند و در تلاش بودند تا ضمن ایجاد جنبشی که پیش از این با عبدالله نوری توان اجرایی سازی آن را نداشتند این بار با توسل به بیگانگان آن را عملی سازند.گرچه تجدید نظر طلبان در دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی با همه قانون شکنی های خود به پایان کار نزدیک شدند ولی بازهم تلاش کردند با گرفتن دست سرویس های جاسوسی بیگانه خود را از منجلاب افول بالا بکشند و این بار با چهره نفاق و از مبادی قانونی وارد عمل شوند تا بلکه بتوانند از مبادی درونی نظام بهره ببرند و یا خود را به سیستم بقبولانند یا جنبش اجتماعی را بوجود در آورند که در آینده بتوانند از آن در جهت پیشبرد اهداف بیگانگان در کشور بهره برداری نمایند که بارز ترین آن تلاش برای ایجاد ان جی او هایی بود که تاکنون نیز نتوانسته اند به این پایگاه ها دست یابند.اما باید توجه داشت که نفاق تنها پروژه ای است که میتواند ان جی او های گسترده را برای خود فراهم آورد.لذا لازم است نخبگان جامعه ضمن شناسایی نفاق در کشور و رسواسازی آن پروژه براندازی نرم را که امروز با ماهیت نفاق در پشت نقاب انقلابی گری پنهان شده را شناسایی نمایند.
کلام آخر:سابقه تارخی جریانی موسوم به اصلاحات در کشور نشان داده است که عملکرد این جریان با آرمان های رهبران آن فاصله فراوانی داشته است و این روند به گونه ای پیش رفته است که به جای آن که حکم بر مردودیت رفتار این جریان بدهد حکم بر مردودیت آرمان ها و ابطال رهبران آن داده است که این مسئله در سال 88 موجب شکست تارخی و از هم پاشیدگی این جریان شده یا اعضای آن را متواتر کرده است.گرچه این جریان تحت رهبری فردی معتمد به نام مصطفی کواکبیان قرار دارد اما جریان های نفوذی با افکار غرب گرایانه هنوز در میان آنها وجود دارند.از این رو لازم است اصلاحات به اصل خود بازگردد و تجدید نظر طلبی و فعالیت های ماجراجویانه را به فراموشی بسپارد و تمرکز خود را بر خود اصلاحات متمرکز سازد تا بار دیگر پا به عرصه سیاست بگذارد.ورود اصلاحات به سیاست تنها در صورتی ممکن است که این جریان راه خود را از عناصر روسنفکر بازشناسد.