یادداشت های سیاسی

یادداشت های سیاسی

وبلاگ شخصی علی مستاجران
یادداشت های سیاسی

یادداشت های سیاسی

وبلاگ شخصی علی مستاجران

تفاوت اصلاح طلبان دیروز و اصلاح طلبان امروز در تفسیر توسعه سیاسی چیست؟

اصلاح طلبان را باید افرادی معرفی نمود که در بعد توسعه سیاسی معتقد به کارامدی نظام سیاسی هستند و در تلاش اند تا اعتلای ساختار سیاسی و معقولانه تر کردن رفتارهای سیاسی،کارامدی سیستم حکومتی را افزایش دهند.باید گفت اصلاح طلبان توانسته اند بسیاری از خلاء های ایدئولوژیکی خود را با اندیشه های معتدل و در بسیاری موارد رادیکال غربی پر نموده و در صدد اصلاح ساختار ناکارامد بنا به الگویی که که با نظر به مبادی فکری فلسفه غرب طراحی نموده اند بر آمده اند.توجه به فکر وارداتی را باید اساسی ترین دلیلی دانست که به خاطرش این طیف از متفکران علوم سیاسی به نوگرایان دینی مشهور شده اند.من فکر میکنم اصلاح طلب بودن یا نبودن در نظام جمهوری اسلامی ایران ،بسته به یک چهارچوب فکری است و اساسا ربطی به انقلابی بودن یا نبودن ندارد.

البته آنچه در خصوص اصلاح طلبان و مبادی فکری آنان گفتیم،تنها در خصوص اصلاح طلبان معتدل صادق است.یعنی دقیقا کسانی که قراعتی لیبرالی از اسلام دارند.نه افرادی نظیر سروش و کدیور که اساسا تیشه را برداشته اند و به ریشه اسلام میکوبند تا به نام دین،این درخت تنومند را از پای در آورند.

اصلاح طلبان طیف های گوناگونی را شامل میشوند اما اصلاح طلبان معتدل و غیر رادیکال نیز به گونه ای که از اندیشه امام خمینی رحمت الله علیه فاصله بگیرند از فرهنگ انقلابی گری فاصله گرفته اند.به قول صادق خرازی یک اصلاح طلب وابسته به اجنبی،مورد تایید هیچ کس نیست.

نکته ای که باید مد نظر داشت این است که اصلاح طلبان را باید در دو دوره زمانی مورد برسی قرار داد.دور اول فعالیت فکری آنها را باید از آغاز سکونت این طیف زیر چتر مجمع روحانیون تا پایان سال 89 بدانیم که در این زمان توسعه سیاسی این حزب در این تاریخ با افتضاح سیاسی رهبران این گروه و خشم نظام علیه رفتارهای غیرقانونی سران دوم خردادی به پایان میرسد.فتنه 88 موجب آغاز فرایند تصفیه این گروه از عناصر وطن فروش گردید.

اصلاح طلبان جدید که اینک قانون اساسی را میشناسند و تجربه سال 88 را با احتمام تمام کسب نموده اند در تلاش اند تا توسعه سیاسی خود را ادامه دهند.

اکنون سوال اینجاست...

اصلاح طلبان جدید توسعه سیاسی را در چه میبینند؟

اصلاح طلبان پیشین تلاش میکردند تا با تمرکز بر لیبرالیسم و اباحیت نظریات سیاسی خود را در جهت کارامدی نظام سیاسی حاکم و تصفیه ساختار حکومتی ارائه نمایند.اما امروز این طیف در تلاش اند تا از مفهوم اباحی گری گذر کنند و به جای این که بیشتر بر این نظریه تکیه کنند،بر دکترین فلسفه سیاسی غرب تاکید ورزند و آنها را در سخنان خود پیاده سازی کنند.گرچه ممکن است ته مایه آن به لیبرالیسم بازگردد که چندان هم خارج از انتظار نیست.چرا که اساس تعریف اصلاح طلبان از دین،قراعتلیبرال گونه است.یعنی آنها بر دکترین شبه لیبرالیسم اسلام تکیه بیشتری دارند.البته افراد معتدل تری نظیر مصطفی کواکبیان نیز هستند که به دنبال تفسیر لیبرال گونه از اسلام تلاش میکنند اساس مفهوم لیبرالیسم از دیدگاه غرب را تغییر دهند و آن را معادل آزادی قرار دهند تا این مدل از لیبرالیسم به لیبرالیسم اسلامی تفسیر گردد.گرچه این نظریه در عمل در مسیر انقلابی گری باقی میماند اما در لفظ و ساختار ظاهری با آنچه در متون انقلاب اسلامی تفاوت دارد.گرچه ممکن است منظور از لیبرالیسم اسلامی همان آزادی در کلام امام خمینی باشد امام هیچ جای صحیفه امام لیبرالیسم در معنای مثبت بکار برده نشده است.از این رو این نگرانی وجود دارد که این رفتار اصلاح طلبان موجب گردد تفاسیری مغایر تفسیر مبدا از این واژگان به عمل آید و کسانی به گفتمان اصلاحات بپیوندند که هیچ اعتقادی به مبادی هویت ساز فرهنگ انقلابی نداشته باشند.به همین دلیل است که میگوییم اصلاح طلبان برای حرکت به سمت جامعه ای با تضارب آرای آزادگونه همانند شرایط فرهنگی دوران امام صادق و امام باقر علیه السلام که موجب قدرت یافتن یک نظام علمی قدرتمند گردید و آنچه که در اندیشه استاد مطهری و شهید بهشتی مشاهده نموده ایم،تلاش بسیاری به کار بندد اما این راهی است که همچنان باید کنترل شود تا به ظهور جریان های رویژنیستی در جامعه نینجامد.