یادداشت های سیاسی

یادداشت های سیاسی

وبلاگ شخصی علی مستاجران
یادداشت های سیاسی

یادداشت های سیاسی

وبلاگ شخصی علی مستاجران

پاسخ به چند سوال پیرامون حضور نظامی روسیه در سوریه

*پیروزی روسیه در خاک سوریه چه ضرری برای ناتو خواهد داشت؟

 در پاسخ به این سوال بهتر است ابتدا این نکته را بیان کنم که کاخ سفید و متحدانش همزمان با آغاز طرح روسی در سوریه مخالفت جدی خود را شروع نموده اند و در تلاش اند تا با ابزار رسانه و مطبوعات،نسبت به انتشار اخبار کذب حول این مسئله جدیت تمام به خرج دهند.البته این مسئله روشن است که روسیه در سوریه منافعی دارد که این منافع از طرفی به پیروزی جنگ در سوریه و از طرف دیگر به شکست ناتو در سوریه بستگی دارد.این مسئله روشن است که چنانچه مسکو بتواند با تجهیز نیروی زمینی ارتش سوریه و پشتیبانی هوایی گسترده سرعت پیش روی نیروهای پیاده را به پای سرعت پیش روی حملات هوایی بکشاند قطعا پیروزی محسوسی ضد مواضع تروریست ها آشکار خواهد شد.آشکار شدن پیروزی نیروهای جدید روسی و سوری بر تروریست های غرب پرورده در این زمان اندک قطعا این سوال را بوجود خواهد آورد که چرا ناتو ظرف مدت یک سال نتوانسته است هیچ اقدام موثری در این مسیر صورت دهد.مگر غرب در سوریه چه میکرده است که نتوانسته موفق شود.حتی اگر خوش بینانه به قضیه نگاه کنیم و این تصور را به ذهن خود راه دهیم که ایالات متحده و متحدانش واقعا قصد مبارزه با تروریسم را داشته باشند باز هم اقدام محسوسی مشاهد نمیشود.اما سوال اینجاست که چگونه چنین معادله ای با مشکل مواجه میشود.من بر این عقیده ام که چنانچه غرب تصمیم میگرفت با صرف نظر از سودی که نصیب تجار اسلحه و جمهوری خواهان میشود این جنگ را اداره کند میبایست در ابتدا پروژه ای را پیاده مینمود که امروز روس ها پیاده کرده اند.درواقع اشتباه راهبردی غرب یا از زاویه ای دیگر سیاست راهبردی کاخ سفید به گونه ای شکل گرفته است که نه تنها هیچ حمایتی از دولت حاکم سوریه صورت نمیدهد بلکه با آن به مقابله میپردازد.این در حالی است که روس ها از ابتدای ورود به سوریه اقدام به تجهیز نظامی ارتش سوریه نمودند و امروز شاهد چندین برابر شدن سرعت پیش روی نیروهای ضد تروریسم هستیم.نگاه به این مسئله از این حیث بسیار قابل تامل است.

*آیا نقش ایران در این ائتلاف،نقشی راهبردی است؟
حضور نظامی موفق هر کشوری در کشورهایی که جامعه جهانی آنها را بعنوان متحدان ایران پذیرفته است،لازمه حضور ایران در صحنه است.نفوذ گسترده ایران و روابط دوستانه ایران با رهبران سیاسی در کشورهایی مثل سوریه و لبنان و عراق مسئله ای است که نشان میدهد کنار زدن ایران از صحنه امری مهال است.در یک نگاه گذرا به تاریخ میبینیم که امریکا به ناچار برای مبادله اسرا در لبنان دست به دامان ایران میشود.یا در جریان جنگ عراق به سبب نفوذ اطلاعاتی و نظامی و اجتماعی ایران در جامعه عراق و شیعیان عراق و علی الخصوص صدری ها و بدری ها امریکا را به پای میز مذاکره با ایران بر سر جنگ عراق میکشاند.اما در خصوص مسئله سوریه نیز باید بگویم که ایالات متحده بارها درخواست مذاکره با ایران را مطرح نموده است که توسط رهبران ایران رد شده است.امریکا دقیقا در شرایطی در سوریه دست خود را به سمت ایران دراز میکند که ننگ شکست را در آینه بر چهره خود میبیند و در تلاش است تا به واسطه نفوذ گسترده ایران در سوریه بتواند پایگاهی امن در این کشور برای خود بوجود آورد.اکنون شاهد آن هستیم که روسها با تمام قوا وارد خاک سوریه شده اند تا تمامیت عرضی سوریه را حفظ کنند و پروژه غربی تجزیه سوریه را با ناکامی روبرو نمایند که البته منافعی نیز برای خود آنها به همراه خواهد داشت.از ابتدای حضور نظامی روسیه در سوریه همه مسوولان کشوری و لشکری جمهوری اسلامی ایران حمایت خود را این اقدام اعلام داشتند.چرا که اعلام حمایت ایران به نوعی چراغ سبز به شبکه مقاومت در سوریه است که حزب الله لبنان طی این چند سال جنگ توانسته است آن را به خوبی در سوریه گشترش دهد تا از طرفی خطر سرکوبی مقاومت کاسته شود و از طرفی تمامیت عرضی سوریه حفظ گردد.بنابراین ایران و حزب الله دروازه ای هستند که سربازان پوتین برای ورود به سوریه از آن عبور کرده ان.

*