یادداشت های سیاسی

یادداشت های سیاسی

وبلاگ شخصی علی مستاجران
یادداشت های سیاسی

یادداشت های سیاسی

وبلاگ شخصی علی مستاجران

چند کلمه حرف دل با مسئولان نظام

چند کلمه حرف دل با مسئولان نظام
از بچگی علاقه ای نداشتم حرف دلم را به کسی بگویم اما همیشه سخنانم را پوشیده به اطرافیانم بیان میکردم گرچه متوجه حرف هایم نمیشدند.علاقه ای هم به درد دل کردن نداشته ام و ندارم و تاکنون هم چنین کاری نکرده ام.اغلب نوشته های من جنبه علمی و تحلیلی دارد اما لا به لای آن کمی هر خودمانی حرف میزنم.اکنون میخواهم در متنی نه چندان جدید حرف هایی تکراری بزنم که چیزی درش یافت نمیشود اما اگر کسی اهل اهل تامل باشد شاید حرفم را بفهمد.
سالهای زیادی است که مذاکره هسته ای ایران و کشورهای گروه 7 و کشورهای 5+1 از تیترهای مطرح جهان شده است و به گونه ای به جهان القا میشود که سرنوشت جمهوری اسلامی ایران به توافق با غرب بسته است و اگر توافق شکل بگیرد درهای رحمت و سعادت بر ایران و بر کل جهان بارخواهد شد و اگر این توافق به سرانجام مشخصی نینجامد نمیتوان آینده روشنی را برای ایران و جهان متصور شد.این سیاستی است که غرب آن را دنبال نموده است تا ملت ایران را مجاب کند که توافق تنها راه گشوده شدن درهای رحمت بر ایران است.به نوعی باید گفت شیوه دشمن برای آغاز یک جنگ روانی به این صورت بوده است.علیرغم عدم تلاش کافی دولتهای متعدد در جهت رفع مشکلات اصلی اقتصادی که سرنخ آن درون همین مملکت است،توافق میان ایران و 5+1تنظیم شده است و آماده امضاست.این در حالی است که دولت دست روی دست گذاشته است و نشسته تا کسی از خارج به داد اقتصاد برسد.نشسته اند تا فرانسوی ها و آلمانی ها بیایند و در ایران سرمایه گذاری کنند و خدانکند که تلاشی برای تحقق منویات رهبری در این زمینه صورت بگیرد و تولید ملی به سمت مثبتی حرکت کند.
خرید ماشین های لوکس دولتی که از جمله کالاهای وارداتی بوده است خود نشان از عدم توجه دولت فعلی به تولید ملی دارد.نه این که دولتهای قبلی به تولید ملی اهمیت میداده اند.هرگز.پس از جنگ و پس از دوران سازندگی دولتها یک پس از دیگری با عملکرد اقتصادی مینارت کینز به میدان اقتصاد آمدند.گرچه در کلام بر الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت تکیه میکردند اما در عمل باید آنها را دنباله رو الگوی توسعه اقتصادی مینارت کینز دانست.رسمیت دادن به سیستم ربوی نوکینزی در سند اقتصادی جمهوری اسلامی ایران،خود نشان از عدم اعتقاد دولتها به این شیوه است.
ایران اسلامی تاکنون دو رهبر عالیقدر را به خود دیده است و هیچ کس به اندازه این دو بزرگوار امریکا را نشناخته اند.
البته حرکت مذاکره در راستای اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بوده است اما این حرف در شرایطی توجیه پذیر است که تلاش دولتها برای برطرف نمودن موانع تولید واشتغال قابل مشاهده باشد که مدتهاست چنین چیزی را ندیده ایم و بیشتر شاهد سوء مدیریت ها بوده ایم تا مدیریت اقتصادی.
اما شرایط امروز حاکم بر ایران را به نوعی باید ناشی از طرح جنگ روانی امریکا علیه ایران دانست.گرچه این طرح نتوانست مردم را از پا دربیاورد اما توانست دولتها و رهبران ایران را مغلوب خود سازد تا جایی که عده ای بر این باور شدند که کلید حل مشکلات در مذاکره است.این دیدگاه که اکنون در جامعه نیز منتشر شده است،امری است که خود دولت به آن دامن زد گرچه امروز و پس از توافق وین خود مسئولان بر این عقیده شده اند که رفع تحریم ها دردی را از جامعه دوا نخواهد کرد اما در مجموع دیدگاه مسوولان دولت این است که سیاست خارجی در اولویت قرار دارد.به نوعی دولت به سیاست خارجی بیشتر از سیاست داخلی وزن میدهد در حالی که رهبری نظام بارها ریشه مشکلات و عامل پیشرفت کشور را در داخل دانسته اند.
امیدوارم برداشت من از مواضع متغیر برخی مسئولان غلط باشد ولی درمجموع من فکر میکنم موضع غلط برخی مسئولان دولتی در قبال نتیجه مذاکرات و تاثیر آن بر اقتصاد کشور با هدف تامین اهداف فصلی جریانات سیاسی بوده باشد.اصولگرا،اصلاح طلب و کسانی که خود را میانه رو میدانند هر یک به گونه ای توافق را تفسیر میکنند و مواضع متفاوتی را اختیار مینمایند.
یک جریان منافع خود را در لجبازی با سازمان ها و ارگان های بین المللی میبیند و جریانی دیگر تلاش میکند تابوها و خطوط قرمز موجود را یکی پس از دیگری به نفع جریان مطلوبش رد کند.
در این میان ما نشسته ایم تا ببینیم کدام ایدئولوژی خواهد توانست مشکلات کشور را حل و فصل نماید و کدام دارای این ظرفیت نیست.من فکر میکنم آنچه مشکلات فعلی را بوجود آورده است و ما را به جایی آورده که به سرعت به سمت توافق پیش برویم سوء مدیریت ها و از دست دادن ظرفیت های داخلی بوده است.ابن اعمال ناپسند از ما سرزده است و ما را به مرحله ای آورده که باید برای رفع تحریم تلاش کنیم. شاید اگر از ابتدا به فکر بودیم امروز تاثیر نامطوب تحریم بر اقتصاد کشور به اینگونه نبود که رفع آن حتی بعنوان یک مسکن مقطعی برای کشور مطرح باشد.اگر حتی نیمی از تمرکزی که بر دور زدن تحریم ها گذاشته بودیم را بر کاهش موانع تولید داخلی میگذاشتیم اکنون نیازمند به توافق نبودیم.هرچند امروز هم دیر نشده است و میتوان با تحریم مسائل و مشکلات را حل نمود تا دیوار تحریم ها خودش بشکند اما بالاخره خصارات فراوانی بر کشور تحمیل شده است.حتی اگر به خواست خداوند تحریم ها هم لغو شود ایران باید برای حفظ حیثیت خود شکایت غرب را به مجامع بین لملل ابلاغ کند و خصارات سنگین تحریم اقتصادی را از آنها طلب نماید.
هدف من از گفتن این حرف ها این نیست که بگویم نباید گفت و گو بشود.به هرحال اتهامی است که به کشور زده شده و از بطن آن پروژه ایران هراسی و شیعه هراسی به راه افتاده است و تقابل ایران با همسایگانش بالا گرفته که به میزان بالایی ناشی از عملکرد رسانه ای غربی ها در خصوص پرونده هسته ای ایران است و در پایان باید گفت و گویی بشود و این بحران خاتمه یابد تا دیگر بهانه ای به دست غرب نیفتد.گفت و گو با طرف های غربی اساس کار جمهوری اسلامی ایران در شرایط فعلی بوده اما اولویت اول نبوده است.اگر امروز سرنوشت کشور را به یک امضا بند کردیم فردا باید تاوان تحقیری تاریخی را بپردازیم.ملتی که سی و چند سال است تحقیر نشده است فردا باید تحقیر شود.
اگر امروز جلوی پای هیات های صنعتی اروپایی گاو و گوسفند کشتیم فردا باید سرمایه این مملکت را قربانی قدم های کسانی کنیم که در برهه ای از تاریخ کلیه قرارداد های خود را با ما لغو کردند و به کشورخود بازگشتند.این سخنان خطاب به هیچ مسئول یا هیچ دولتی نیست.این سخنان خطاب به کل جریانهای رایج کشور است که خودمان به وضوح همدیگر را میشناسیم.
اکنون جمهوری اسلامی ایران در مسیر توافق و تعامل با جهان پای گذاشته است.از فردای توافق ایران پایانه سرمایه گذاری شرکت های بزرگ خودروسازی و صنعتی خواهد شد و ما چه داریم که به آن ببالیم؟بیایید عاقلانه بیندیشیم تا در این تعاملات بزرگ تحقیر نشویم.عاقلانه بیندیشیم تا برداشته شدن تحریم ها با برداشته شدن آرمان هایمان قرین نگردد.بیایید با آرامش عمل کنیم و دست و پای خودمان را گم نکنیم تا برادران شیعه مان در لبنان و سوریه و عراق و یمن نگویند ایرانی ها هم به امریکا دست داده اند.