یادداشت های سیاسی

یادداشت های سیاسی

وبلاگ شخصی علی مستاجران
یادداشت های سیاسی

یادداشت های سیاسی

وبلاگ شخصی علی مستاجران

پاسخ به سوال پیرامون قطعنامه2231 شورای امنیت

1-قطعنامه2231چه نقشی در توافق احتمالی و آینده روابط خواهد داشت؟

قطعنامه 2231 به دنبال برجام تدوین شد و همانگونه که در برجام پیشبینی شده بود،شورای امنیت رویکرد جدیدی در قبال ایران اتخاذ نمود.درواقع اولین تاثیر این قطعنامه تضمین آینده روابط ایران و مجامع بین المللی مخصوصا آینده نگری در خصوص سرنوشت پرونده هسته ای ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد است.

ویژگی دیگری که باید آن را عنوان کنم،در اصل ماهیت این پیشنویس نهفته است.قطعنامه جدید سازمان ملل طرحی است که به نوعی باید تکلیف قطعنامه های پیشین سازمان ملل علیه ایران را معین سازد.این قطعنامه نیز که به نوعی تجمیع شده پیشنویس های قبلی است توانست قطعنامه های پیشین را از اعتبار بیندازد و ماهیت آنها را کمی معتدل تر کند.

2-از آنجا که ماهیت قطعنامه سازمان ملل،قطعنامه ای علیه ایران است پس اجازه دهید ابتدا نیمه خالی لیوان را بطور کلی بشناسیم.خیلی خلاصه بگویید کدام بندها را بند ضعیف قطعنامه میدانید؟

بند 12این متن را باید بند نگران کننده ای دانست که سوالاتی را برای کارشناسان علوم سیاسی در داخل کشور ایجاد نموده است و لازم است که وزارت امور خارجه خود در خصوص این بند توضیحاتی را ارائه نماید.

بند دیگری که موجب شده است حیثیت کشور دچار خدشه شود،بند 21 است بنا به این بند،شورای امنیت بیان میدارد که رفتار با ایران برای هیچ کشور دیگری رویه نشده است و کشورهای دیگر بدانند که ایران استثنا بوده و چنین رفتار سخت گیرانه ای با هیچ دولت دیگری نخواهد شد.به نوعی این بند ایران را متهم قرار میدهد و به سایر کشورها دلگرمی میدهد که این رفتار شورای امنیت با ایران با سایر کشورها انجام نخواهد گرفت که من فکر میکنم ضد ایرانی ترین بند این پیشنویس همین بند 21 بوده باشد.

بخش دیگری که اجرای آن در کشور استقلال ملی را با یک چالش جدی مواجه خواهد نمود،بازرسی از کلیه محموله هایی است که از ایران خارج میشوند یا به ایران صادر میشوند.کلیه این اقدام با جزئیاد باید ثبت گردد تا در آینده ایران بتواند اعتماد شورای امنیت را جلب کرده و زمینه تدوین پیشنویس جدید را شورا فراهم نماید.این روند شامل کلیه کشورهای عضو سازمان ملل میشود یعنی هرکدام از کشورهای عضو سازمان ملل میتوانند درخواست بازرسی از گمرک ایران را بیان دارند و ایران باید با این درخواست ها موافقت نماید.البته لازم به ذکر است که برخی از مواردی که در قطعنامه بعنوان ابزار با کاربرد دو گانه از آن یاد میکند مواردی است که فراتر از پروتکل الحاقی میرود من من فکر میکنم چون این قطعنامه به دنبال برجام آمده است طبعا ما قطعنامه را نیز پذیرفته ایم اما روند قانونی خدشه ای بر نقض قطعنامه توصط ایران وارد نمی آورد و بسیاری از این قطعنامه ها،چه قطعنامه پیشین و چه قطعنامه فعلی در یک راستا نگارش شده اند با این تفاوت که در قطعنامه های پیشین لحن شدید تری علیه ایران بکار برده میشد اما در قطعنامه فعلی،نگارش به صورتی است که برای هر دو طرف مثبت و خوش آیند باشد.از این رو باید بگویم قطعنامه موجود نقاط قوتی را نیز داراست که البته بیان داشتن آن به صورت 100درصد و قطعی امکان پذیر نیست چرا که به نظر میرسد هدف اصلی از تدوین پیشنویس اجرایی ساختن آن توسط ایران نبوده است بلکه راهی است در جهت ترمیم شکاف های موجود ناشی از برجام و توافق جامع هسته ای.

3-به نظر شما ایران از فصل 7 خارج شده است؟

این که ما تحت فصل 7 بوده باشیم یا نبوده باشیم مسئله ای قطعی نیست.من بند های تهدید آمیز دو قطعنامه پیشین شورای امنیت را مشاهده کردم اما چیزی از آن برداشت نکردم که نشان دهد ما تحت فصل 7 بوده باشیم.برخی نیز با مطالعه این بندها این برداشت را داشته اند که ایران تحت فصل7 بوده است.چنانچه ایران را کشوری تحت فضل 7 منشور ملل متحد بدانیم باید بگویم خروج ایران از این فصل منشور ملل نکته ای مثبت و اقدامی روبه جلو در جهت خارج ساختن پرونده هسته ای از دست شورای امنیت خواهد بود.هرچند اظهارات کسانی که ایران را تحت فصل 7 میدانند برایم قانع کننده نیست اما به نظر میرسد شورای امنیت این قطعنامه ها را در شرایط فشار تدوین نموده است و از این رو سعی کرده است که از طرفی به فشار غرب پاسخ مثبت دهد و از طرف دیگر جهان را از خطر جنگ بر حزر دارد.بنابر این قطعنامه های پیشین شورای امنیت را نمیتوان به طور کامل فصل هفتمی دانست.بنابراین باید بگویم اصلا بعید میدانم که ایران تحت فصل 7 بوده باشد اما چنانچه ایران فصل هفتمی هم باشد این بند در قطعنامه2231وجود ندارد و هیچ گونه تهدید نظامی از جانب شورای امنیت برای ایران وجود ندارد.

4-آیا این باور وزارت امور خارجه را پذیرفته اید که موشک های ما هیچکدام برای حمل کلاهک اتمی حمل نشده اند پس مورد محدودیت قرار نخواهند گرفت؟

قطعنامه پیرو برجام میگوید ایران باید تسلیحاتی که به منظور حمل کلاهک هسته ای قرار میگیرند با محدودیت هایی روبرو گردد.وزارت امور خارجه بر این باور است که هیچ کدام از موشک های ما با هدف حمل سلاح هسته ای طراحی نشده است.باتوجه به رویکرد متفاوت این قطعنامه نسبت به قطعنامه های لغو شده پیشین در این بند از پیشنویس قابل مشاهده است و به نظر میرسد متن پیشنویس قطعنامه به گونه ای تنظیم شده است که هر دو طرف را راضی نگاه دارد.باید این نکته را نیز در نظر داشت که قطعنامه برای دولت ها الزام آور نیست.

من فکر میکنم این که بگوییم چون هیچ کدام از موشک های بالستیک ما با هدف حمل کلاهک هسته ای ساخته نشده اند پس مورد محدودیت قرار نمیگیرند تعبیر غلطی است.چرا که شورای امنیت یا هر کس دیگه به این فکر نمیکند که موشک های ما به چه منظور ساخته شده اند یا به چه منظور ساخته نشده اند بلکه مهم این است که بسیاری از موشک های بالستیک ارتش و سپاه قابلیت حمل کلاهک هسته ای را داراست.آنها نمیخواهند به نیست ما در ساخت و طراحی موشک های بالستیک نمره بدهند آنها بنا را بر این قابلیت ها میگذارند و قطعنامه میدهند که ایران باید فلان کند.لکن اساس این حرف وزارت امور خارجه از نظر دیپلماتیک درست نیست و من مطمئن هستم این را هم آقای عراقچی میداند و هم آقای ظریف.این را نیز به قطع میگویم که هیچ کدام از این عزیزان راضی به اجرایی سازی این طرح در کشور نخواهند بود و این را عملی نخواهند کرد.

5-برخی بر این عقیده اند که قطعنامه های پیشین به یک قطعنامه تبدیل شده است و غییر خاصر صورت نگرفته است.نظر شما چیست؟

البته که تغییر خاصی در این قطعنامه نسبت به قطعنامه های پیشین وجود ندارد.اما حسن این اقدام شورای امنیت ایجاد یک مرجع واحد برای توسعه روابط است.به جای این که کشورها با چندین قطعنامه و چندین تفسیر روبرو باشند با یک قطعنامه مفصل با ذکر جزئیات روبرو هستند.از این نظر میتوانم بگویم که قطعنامه 2231 اقدامی مثبت در این راستا است.

6-با توجه به مسائلی که گفتید اگر مذاکرات به شکست می انجامید شورای امنیت نباید قطعنامه ای علیه ایران صادر میکرد.

نخیر اینگونه نیست.قطعنامه های متوالی سازمان ملل پیش از این توسط ایران به کاغذ پاره تعبیر شده بود و اعتبار و حیثیت خود را از دست داده بودند و عدم تمکین ایران از آنها باعث شده بودند که عملا در مقام بین الملل هم کسی به آنا توجه نکند و حتی متهم نمودن ایران به نقض قطعنامه و بی توجهی به آن هم دیگر مورد توجه هیچ کس نبود.مخصوصا با انتخابات 92 نیز این مسئله به کلی به فراموشی سپرده شد.پذیرش قطعنامه ها توسط ایران به معنای بی اعتباری امنیت ملی است.همانگونه که در علم سیاست میخوانیم مبنا و اساس یبایت خارجی،امنیت ملی است.بنابراین نمیتوانم اطمینان دهم که تغییر دولت چند درصد میتوانست موجب شود ایران قطعنامه ها را بپذیرد.از طرفی من فکر میکنم قطعنامه های شورای امنیت هرکدام اقدامی تلافی جویانه و به نوعی اقدامی در جهت لجبازی با ایران به سبب عدم تمکین به سایر پیشنویس ها بوده است.

7-آیا شما فکر میکنید قطعنامه جدید سازمان ملل قطعنامه های پیشین را از اعتبار خواهد انداخت؟

بله.علیرغم این که 5 یا 6 قطعنامه پیشین شورای امنیت علیه ایران هیچکدام قطعنامه قبل از خود را مردود اعلام نمیکردند ولی قطعنامه 2231 بطور رسمی قطعنامه های پیشین را از اعتبار می اندازد و مسیری تازه و نو را در مقابل خود باز میکند که با لحنی متین تر و پرهیز از لجبازی با ایران و اقدامات تلافی جویانه علیه تهران پا به عرصه دیپلماتیک مینهد.فکر میکنم این خود نکته مثبتی است که باید آن را در نظر داشته باشیم.

8-درخصوص اظهارات وندی شرمن در خصوص افزایش طول قطعنامه2231نظر خاصی دارید؟

من فکر میکنم این اظهارات شرمن نوعی جنگ رسانه ای است که با احتمال ضعیف از طرف امریکا دنبال میشود.امریکایی ها به خوبی میدانند که هر قطعنامه برای یک دوره پنج ساله معتبر خواهد بود.همچنان این احتمال قوی خواهد بود که روسیه و چین قطعنامه آینده را به وتو بکشانند.من فکر نمیکنم امریکا به تنهایی بتواند روسیه و چین را به تمدید این قطعنامه راضی کند.اما در هرصورت ممکن است اظهارات شرمن محقق شود که تحقق آن به مصلحت منافع ملی نخواهد بود.کما اینکه تحقق این قطعنامه و اجرای کامل 2231 را هم برای به صلاح کشور نمیدانم.

9-درخصوص نقش آژانس انرژی اتمی در نتیجه بخش بودن 2231 چه ارزیابی دارید؟

نقش آژانس بین المللی انرژی اتمی در تحقق نتایج قطعنامه جدید شورای امنیت نقشی کلیدی است.باید توجه داشت هیچ قطعنامه علیه ایران بطور رسمی و قانونی لغو نخواهد شد.گرچه شورای امنیت سعی کرده است با نحوه نگارش متن پیشنویس اعتماد دو طرف را جلب نماید.اما حقیقت چیزی است که از زبان شورای امنیت گفته میشود.بنا به متن برجان 5 ایستگاه زمان بندی برای بازگشت شورای امنیت از مواضع پیشین خود در نظر گرفته شده است.زمانی تعلیق قطعنامه ها صورت خواهد پذیرفت که آژانس انرژی اتم  تمکین ایران به برجام را تایید نماید و چنانچه مثل گذشته بگوید که نمیتواند نسبت به برنامه هسته ای ایران به دنیا اطمینان بدهد همه چیز به جای اولش بازخواهد گشت.از این رو نقش داوری آژانس بسیار موثر و قابل تامل است.من فکر میکنم ما در بازی پا گذاشته ایم که نه تنها به بازیگران آن بی اعتماد هستیم بلکه  داور(آژانس انرژی اتمی) را نیز به رعایت بی طرفی و عدالت نپذیرفته ایم.

بنا به قطعنامه و متن برجام،پس از 10 سال تایید اقدامات ایران توسط آژانس وضعیت به حالت عادی بازخواهد گشت.اما من باید بگویم در این راه ده ساله با ایستگاه هایی روبرو هستیم که نمیتوانیم بگوییم به پایان میرسیم یا خیر.

10-بند 12 قطعنامه را چگونه میبینید؟

آنچه در بند 12 با آن مواجه هستیم ادعایی است که میتواند بدون سند باشد.اما در هر حال در شورای امنیت باید برسی گردد و رای گیری صورت گیرد.من فکر میکنم این که درصورت عدم رای گیری قبل از 30 روز تحریم ها بطور خودکار بازیگردد اصولا راه را بر هرگونه منطقی خواهد بست.اما این که این اتفاق بیفتد یا نه جای شک دارم.چرا که اقدامات ایران در طول 12 سال نشان داده است که در پیشبرد طرح های خود در جهت حفظ امنیت ملی جدی است هرگونه اقدام قاطع رهبر ایران میتواند امریکا و اروپا و مجامع بین المللی را برای همیشه پشیمان کند از این رو من فکر میکنم غربی ها با احتیاط عمل خواهند کرد و اقدامی را انجام نخواهند داد که ایران به روز اول بازگردد.بند 12 درصورتی میتواند مخاطره آمیز باشد که تند رو ها در امریکا بر سر کار بیایند و اقداماتی را صورت دهند که همچون سال 83 و 84 موجب برافروختن خشم ایران گردند و ایران میزی را ترک کند که هیچگاه به آن باز نخواهد گشت.بنابراین ،این بند راه را بر به شکست کشاندن مذاکرات باز گذاشته است.درواقع به یک اقدام غیر قانونی جامه ی قانون پوشانده است.فرض کنید کشور فرانسه ادعایی را علیه ایران مطرح کند.4کشور شورای امنیت امریکا انگلیس،روسیه و چین رای مثبت دهند و بازگشت قطعنامه را تایید کنند اما فرانسه که خودش آن ادعا را مطرح ساخته است،پیشنویس را وتو کند،همه چیز تمام میشود.

من بند 12 را بند اگزیت یا خروج مینامم.طبق این بند هر کسی میتواند هر زمانی که بخواهد با هر ادعایی بازی را بر هم بزند.حتی اگر ادعای آن مورد قبول واقع نگردد.

بگذارید کمی واضح تر بگویم.فرض کنید ایران تعهدات خود را بطور کامل انجام دهد.آژانس نیز راستی آزمایی ایران را تایید کند و زمانی که نوبت به 5 کشور میرسد در یکی از آنها فرانسه یا امریکا یا هر کشور دیگری فردی بر سر کار باشد که بخواهد به دروغ ادعایی را مطرح کند.به دلیل آن که کسی از او مدرکی نمیخواهد،همان کشور میتواند بطور خودکار مذاکره را بر هم بزند.نکته جالب نیز آنجاست که ایران حق رای در شورای امنیت را ندارد.

لذا باید موارد فوق را در نظر گرفت و احتمال داد که آخرین بند اجرایی قطعنامه پیرو برجام میتواند همین بند باشد.

11-به نظر شما مذاکره کنندگان هفت کشور چگونه میتوانستند این خلل را برطرف کنند؟

نکته ای که برای م جای تعجب دارد این است که اصلا چرا پس از مطرح نمودن ادعای یکی از چنج کشور اصلی شورای امنیت باید در خصوص باز گرداندن یا بازنگرداندن تحریم ها رای بدهند؟این به هیچ وجه منطقی نیست.بهتر بود این رای گیری در خصوص موافقت یا مخالفت با اعتراض کشور معترض صورت میپذیرفت تا کشور معترض حداقل مجبور باشد یک دلیل برای اعتراض خود ارائه دهد.اما اتفاقی که افتاده است بسیار مسخره و مضحک است که رای گیری در خصوص موضوعی صورت گیرد که اصولا ربطی به موضوع اصلی ندارد.

پاسخ به دو سوال/سیاست خارج ایران پساتحریم چگونه است؟

1-مقاله دکتر ظریف در خصوص افزایش تعاملات منطقه ای،چه تاثیری بر روابط ایران و کشورهای عربی دارد؟

پیش از مذاکرات کشورهای عربی که به دنبال پروژه ایران فوبیا،به بازار فروش اسلحه های امریکایی تبدیل شده بودند به شدت تحت تاثیر ایران هراسی به پرکردن جیب تجار اسلحه مشغول بودند.

اما مسئله قابل توجه در خصوص این سوال آن است که باید ایران را از بیرون نگریست.من میخواهم ایران را از از زاویه دید ملل و دول عربی بنگرم.هر روز سران دولت های عربی حاشیه خلیج فارس و در راس آنها عربستان در تلاش اند تا ایران را دشمنی خطرناک در منطقه معرفی کنند علیرغم این که ایران،اسراییل را بعنوان دشمن منطقه معرفی میکند.سیاست خارجی اعراب به گونه ای شکل گرفته است که از بدو آغاز بحران سوریه تا امروز طیغ تیز خود را به طرف ایران نشانه رفته اند و این مسئله طبیعی است که این نگرش ملتهای عرب را هم تحت تاثیر قرار میدهد.این پروژه نه تنها ملل عربی را تحت تاثیر قرار میدهد بلکه متحدان ایران،حزب الله و دولت اسد و انصارالله یمن را نیز تحت فشار قرار داده و همین میشود که سعودی ها بدون هیچ اعتراض مردمی به یمن حمله ور میشوند.همین میشود که خون رزمندگان حزب الله در جنگ با تروریس کمرنگ میگردد.همه این مسایل برخاسته از پروژه ایران هراسی است که ذهن ملتها را از دروغ ها و مسائل بی پایه پر میکند که اساسا این مغایر اهداف انقلاب اسلامی است و جمهوری اسلامی موظف است برای معرفی چهره واقعی خود به جهان وارد عمل شود.یک کارشناس مسائل بین الملل نباید ایران را از داخل ایران بنگرد.بلکه باید ایران را از دیدگاه بین الملل بنگرد.از این رو پروژه ایران فوبیا امری مهم در تعاملات بین منطقه ای محسوب میگردد.باید این نکته را در نظر داشت که آنچه موجب شد ملت عراق و شیعیان لبنان و یمن حقیقت انقلاب اسلامی را درک نمایند بی توجهی به پروژه ایران هراسی است.حال چگونه باید انتظار داشته باشیم در این هیاهوی ضد ایرانی ملتهای مسلمان ندای انقلاب را بشنوند.

باتوجه به مسایل گفته شده لازم است بگویم،قرارگرفتن 6 وزیر امور خارجه دولتهای به ظاهر قدرتمند در مقابل وزیر امور خارجه ایران اسلامی خود نشان از افزایش قدرت منطقه ای ایران دارد که به طور خودکار مبادلات و ارتباطات را افزایش خواهد داد.اما درک جایگاه ایران از ناحیه کشورهای عرب منطقه نیز میتواند از هیاهوی ایران هراسی در منطقه بکاهد.اکنون ایران به دنبال این است که از این موج ضد ایرانی بکاهد و بتواند تعاملات سازنده ای را با خاورمیانه عربی داشته باشد.اما باتوجه به طرح جدید فروش تسلیحات امریکا به اعراب خلیج فارس که برای دلگرمی اسراییل از توافق هسته ای آغاز شده است باید بگویم امریکا نمیخواهد از پروژه ایران هراسی کاسته شود چرا که این امر  توسعه و نفوذ منطقه ای قلمرو انقلاب اسلامی را شتاب افزون تری خواهد بخشید.

نتیجه:باتوجه به مسایل گفته شده و ارزیابی پیام دکتر ظریف به کشورهای منطقه پیش بینی نهایی را در خصوص جغرافیای سیاسی آینده ارائه میدهیم. میتوانم بگویم پیشبینی من در خصوص روابط ایران و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و عربستان به گونه ای است که به نظر نمیرسد عربستان تمایلی به کاهش تنش با ایران داشته باشد.مرگ پادشاه محافظه کار عربستان و احتمال آغاز حاکمیت سلسله وار آل سلمان بر مناصب حکومتی عربستان طیفی از مدیران رادیکال را بر سر کار آورده است که در آینده به همکاری های اطلاعاتی بیشتری با امریکا و رژیم صهیونیستی خواهند داشت.اما کشورهای بلوک خلیج فارس به مرور جذب تعامل با ایران خواهند شد و بر سر منافع مشترک نفتی با ایران به مذاکره با تهران خواهند پرداخت.البته نمبتوانم بگویم که همه حکام عربی حاشیه خلیج فارس جذب ایران شوند اما این احتمال به میزان بسیاری وجود دارد که با تکه تکه شدن کشورهای بلوک عربی،قدرت ضد ایرانی در منطقه در مراکز خاصی نظیر عربستان و اسراییل و قطر متمرکز گردد.باید بگویم سایر احتمالات در زمره تحرکات داعش در عراق و سوریه قرار میگیرد.اما در کل دو قطب از کشورهای اسلامی در منطقه شکل خواهد گرفت که پس از پایان جنگ ها،به رقابت های تسلیحاتی و نوعی جنگ سرد مشغول خواهند شد تا یکی از این دو قدرت دچار فروپاشی گردند.اما نگرانی اصلی در خصوص دو قطبی شدن منطقه خطر به فراموشی سپرده شدن اسراییل است.چرا که اسراییل سعی داشته است از منازعات منطقه ای دور باشد تا بتواند ضعف ساختاری کشورهای عربی و اسلامی در نتیجه یک جنگ داخلی به تمام عیار را به نظاره بنشیند و بر قدرت خود بیفزاید که در نظر گرفتن این احتمال شرایط آینده خاورمیانه را پیچیده تر خواهد نمود.

سوال:از دیدگاه برخی رسانه ها امضای برجام موجب تضعیف روابط منطقه ای ایران و دوری تهران از متحدان منطقه ای خود میگردد.برخی نیز بر این باورند که برداشته شدن تحریم ها موجب تقویت متحدان ایران(حزب الله،بشاراسد،انصارالله و شیعیان عراق)میگردد.کدام معادله به واقعیت نزدیک تر است؟

من نمیخواهم چنین وانمود کنم که توافق حاصله موجب اقتدار ایران خواهد شد.یا این که این توافق نوعی توافق خفت بار است.مثبت بودن یا منفی بودن برجام بستگی به ظرفیت و اعمال ما در برابر اما و اگر های وابسته شده به آژانس دارد.عملکرد و میزان هوشیاری جمهوری اسلامی ثابت میکند که این توافق سودمند است یا آسیب زا.

این تفکر که برجام موجبات ضعف متحدان ایران را فراهم خواهد کرد سیاستی در راستای جنگ روانی غرب در منطقه است که کاربردی دوگانه دارد.اولین کاربرد آن،جلب اعتماد اسراییل است.اسراییل که از آغاز مذاکرات تا امروز با اساس گفت و گو با ایران مخالف بوده است همواره تلاش نموده است این روند را متوقف سازد از این رو هم اکنون روابط تل آویو واشتنگتن بسیار تیره شده است.با این حال امریکایی ها تلاش دارند تا با یک جنگ روانی گسترده همه چیز را مطابق میل اسراییل جلوه دهند تا بلکه حامیان اسراییل در کنگره اندکی کوتاه بیایند.دو روز پیش در این راستا اوباما در سخنرانی در جمع یهودیان گفته است که اگر کنگره برجام را تصویب نکند و ما به ایران حمله کنیم،حزب الله اسراییل را موشک باران خواهد کرد.

دومین استفاده ژئوپواتیک غرب از جنگ روانی را باید تضعیف متحدان ایران دانست.از این رو وزارت امور خارجه اعلام کرده است که در آینده نزدیک دکتر ظریف در سفر به سوریه و لبنان جزئیات برجام را با متحدان منطقه ای در میان خواهد گذاشت تا آنها تحت تاثیر این جو سازی ها قرار نگیرند.

سومین هدف ایالات متحده امریکا از این جو سازی های متعدد،تلاش برای همسویی بیشتر منطقه ای با ترکیه و عربستان است.واشنگتن در تلاش است تا ریاض و آنکارا را مجاب کند که منطقه نیازمند قطب بندی جدید است و ساختار کنونی باید تغییر کند و همه چیز باید در مقابل ایران شکل بگیرد تا دو قطب و دو جبهه در مقابل هم بوجود آیند.من فکر میکنم سیاست خارجی ترکیه در قبال ایران متعادل تر خواهد شد و مناسبات سیاسی تهران آنکارا تا سال 2017 به اوج خود خواهد رسید اما در خصوص عربستان و احتمال قوی در تسخیر منافذ حکومتی توسط ال سلمان،این پیش بینی به گونه ای دیگر است.این پیشبینی محتمل تر است که عربستان با همکاری منطقه ای بیشتر با ایالات متحده و قطب بندی جدید در خلیج فارس در مقابل کشورهای مقاومت صف آرایی خواهد نمود.با توجه به مسایل گفته شده امریکا در تلاش است تا این قطب بندی را با هدف تامین امنیت اسراییل و با راهکار دورماندن این کشور از صحنه تنازع منطقه ای از طریق ابزار رسانه عملی سازد.

بنا بر سه مورد گفته شده لازم است در جملاتی تکمیلی بگویم که امریکا چه بخواهد و چه نخواهد دیوار تحریم ها شکسته شده است و بسیار بعید است که شرکت های اروپایی که اکنون به ایران آمده اند دوباره بخواهند به کشورشان بازگردند.از این رو تلاش امریکا برای بازگرداندن تحریم ها کاملا بی فایده است و تحریم های احتمالی جدید فشار چندانی را بر اقتصاد کشور وارد نخواهد آورد.از این رو غرب تلاش میکند تا تنها با همین ابزار رسانه،به اهداف خود نائل آید که عبور از این برهه اگر سخت تر از عبور از تحریم نباشد،راحت تر نیست.

من فکر میکنم سیاست خارجی ایران پساتحریم نه تنها در قبال متحدان منطقه ای مزمحل نخواهد شد بلکه به مراتب قوت بیشتری خواهد گرفت حتی اگر منجر به بازگشت تحریم ها گردد.چرا که بسیاری از کارشناسان بر این عقیده اند که بازگشت تحریم ها تنها بر روی کاغذ امکان پذیر خواهد بود و در عمل اتفاق جدید نخواهد افتاد.بر وزارت خارجه نیز لازم است تا در جهت پاسخگویی به این چنگ روانی گسترده جزئیات برجام را با متحدان منطقه ای در میان بگذارد.